خون شیرین
خون شیرین
part:13
تهیونگ:جونگ کوک(جدی)
کوک:تو دخالت نکن
ا.ت:مجازاتش هر چی باشه مهم نیست قبول میکنم
کوک:اگه قبول میکنی پس بیا دنبالم
ا.ت:(رفت دنبالش )
ویو ا.ت
منو برد تو یه اتاق بزرگ که درش با بقیه فرق میکرد و رنگش قرمز در رو وا کرد که با وسایل شکنجه رو برو شدم برام مهم نبود می خواد چی کار کنه من هنوز عاشقش بودم
کوک:سرباز(داد)
سرباز:بله قربان
کوک:این دختری که رو به روتِ رو به صندلی ببند و ۳۰ تا شلاق بهش بزن
سرباز:چشم ارباب
کوک رفت
سرباز:بشینید رو صندلی
ا.ت:(نشست رو صندلی)
ویو ا.ت
نگهبان دست و پاهام رو بست و رفت یه شلاق نازک آورد و تا جایی که میتونست منو زد
۲۰ دقیقه بعد
همه جای بدنم درد میکرد ولی نه به اندازه قلبم:)
سرباز:میتونید برید
ا.ت:مرسی
ویو ا.ت
با همون وعضم رفتم تو آشپز خونه چون خیلی گشنم بود تا رفتم تو آشپز خونه دیدم اجوما داره با بقیه خدمتکار ها حرف میزنه تا منو دید دوید سمتم
اجوما:دخترم چرا اینجوری شدی(نگران)
ا.ت:اجوما کسی که عاشقشم این بلا رو سرم اورده(لبخند)
اجوما:بدو برو حمام یه وقت عفونت نکنه
ا.ت:اجوما یه چیزی بخورم بعد میرم
همون لحظه تهیونگ اومد تو آشپز خونه
تهیونگ:آجوما یه لیوان آب می....
تهیونگ:ا.تت حالت خوبه(نگران)
ا.ت:آره اوپا
تهیونگ:بدو برو رو مبل بشین تا بیام زخمت رو پانسمان کنم
ا.ت:بزار یچیزی بخوریم
تهیونگ:هوف سریع یدونه کیک بخور تا بریم پانسمان کنم
ا.ت:باشه
ا.ت کیک رو خورد
ا.ت:بریم
تهیونگ:پاشو بریم تو اتاق تو
ا.ت:ولی راه اتاق من کلی پله داره من نمیتونم برم بالا
تهیونگ:خودم میبرمت
برآید بغلش کرد
ا.ت:چیکار میکنی
تهیونگ:دارم میبرمت بالا
ادامه دارد.....
شرط ها
لایک:۱۶
فالور:۲۰۰
#بی_تی_اس #نامجون #جین #اگوست_دی #شوگا #یونگی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
part:13
تهیونگ:جونگ کوک(جدی)
کوک:تو دخالت نکن
ا.ت:مجازاتش هر چی باشه مهم نیست قبول میکنم
کوک:اگه قبول میکنی پس بیا دنبالم
ا.ت:(رفت دنبالش )
ویو ا.ت
منو برد تو یه اتاق بزرگ که درش با بقیه فرق میکرد و رنگش قرمز در رو وا کرد که با وسایل شکنجه رو برو شدم برام مهم نبود می خواد چی کار کنه من هنوز عاشقش بودم
کوک:سرباز(داد)
سرباز:بله قربان
کوک:این دختری که رو به روتِ رو به صندلی ببند و ۳۰ تا شلاق بهش بزن
سرباز:چشم ارباب
کوک رفت
سرباز:بشینید رو صندلی
ا.ت:(نشست رو صندلی)
ویو ا.ت
نگهبان دست و پاهام رو بست و رفت یه شلاق نازک آورد و تا جایی که میتونست منو زد
۲۰ دقیقه بعد
همه جای بدنم درد میکرد ولی نه به اندازه قلبم:)
سرباز:میتونید برید
ا.ت:مرسی
ویو ا.ت
با همون وعضم رفتم تو آشپز خونه چون خیلی گشنم بود تا رفتم تو آشپز خونه دیدم اجوما داره با بقیه خدمتکار ها حرف میزنه تا منو دید دوید سمتم
اجوما:دخترم چرا اینجوری شدی(نگران)
ا.ت:اجوما کسی که عاشقشم این بلا رو سرم اورده(لبخند)
اجوما:بدو برو حمام یه وقت عفونت نکنه
ا.ت:اجوما یه چیزی بخورم بعد میرم
همون لحظه تهیونگ اومد تو آشپز خونه
تهیونگ:آجوما یه لیوان آب می....
تهیونگ:ا.تت حالت خوبه(نگران)
ا.ت:آره اوپا
تهیونگ:بدو برو رو مبل بشین تا بیام زخمت رو پانسمان کنم
ا.ت:بزار یچیزی بخوریم
تهیونگ:هوف سریع یدونه کیک بخور تا بریم پانسمان کنم
ا.ت:باشه
ا.ت کیک رو خورد
ا.ت:بریم
تهیونگ:پاشو بریم تو اتاق تو
ا.ت:ولی راه اتاق من کلی پله داره من نمیتونم برم بالا
تهیونگ:خودم میبرمت
برآید بغلش کرد
ا.ت:چیکار میکنی
تهیونگ:دارم میبرمت بالا
ادامه دارد.....
شرط ها
لایک:۱۶
فالور:۲۰۰
#بی_تی_اس #نامجون #جین #اگوست_دی #شوگا #یونگی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۹.۰k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.