ات به پشت بوم رفت و لی وقتی رسید یکی چشماش زرد گرفت و ...

ا.ت به پشت بوم رفت و لی وقتی رسید یکی چشماش زرد گرفت و با صدام بم و ترسناکی گفت برو جلو
ا.ت همینطور میرفت و احساس می‌کرد که پاهاش به چیزهایی بادی برخورد می‌کنند و احساس خوبی به اون میداد
همینطور میفرت
(درسته پشت بوم هست نه اتاق من معلوم هست که بزرگه) تا اون مرد با صدای بمش گفت تولدت مبارک هانی وفشفشه ها و برف شادی ها ريختن
رو سرش
درسته تولد ا.ت بود و دخترک یادش نبود به پشتش نگاه کرد با ورش نمی‌شود نامجون بود دخترا آمدن طرفش و کیک رو نشون دادن ا.ت رفت شمارو فوت کنه که
برقا رفت و درست همون موقع
نوری روی ا.ت نمایش داده شد و نامجون و بچه ها شروع به خوندن کردن آهنگ تولد چه زیبا ولی آهنگش فرق
داشت و قشنگ شده بود ا.ت بغض کرد آرام سرش
رو آورد جلو و شما رو فوت کرد نوبت به کادو ها بود همگی کادو دادند و دخترا و پسرا
(همون هایی که دوست پسر دخترا هستم و دخترا هم اون 4 نفر)
به سوی خونه رفتن (خونه لاکی که مشروب داره)
و رفتن یک بکس ویسکی قوی آوردن و نشستن همینطور هم جرعت و حقیقت بازی میکردن اگه نمی‌خواستن
بگن هم باید ویسکی میخوردن و نوبت به سوال نامجون به ا.ت بود دخترا رفتن و خوابیدن (نه اون خواب ها حالاااا)
_خب خانم پارک پس تشریف آوردی؟
+خب آقای کیم شما کجا بودی؟
_من پیش عموم تو چی
+دانشگاه
_خب اگه دوست داشتی با کی کیص میرفتی؟
+میخورم
_نه میخوام نظرت رو بدونم؟
+خب خره معلومه که تو
_واقعا؟؟
+ارهههه


بچه ها همینطور که گفتم سر ما خوردم ولی درخواست می‌پذیرم و این پارت ببخشید کم شد خوب شدم جبران میکنم
دیدگاه ها (۰)

درخواست‌

کیم ا.تسن :21شغل :مأمور مخفی سازمان البیتامهات ها:تیر اندازی...

ا.ت تو برگزیده شدی تا اینجا روی صحنه برای ما دبیران مدیران و...

رفتن سر میز دخترا نشستن دخترا از ا.ت تعریف کردن بعدشآهنگ زوج...

چند پارتی نامجوندرخواستیپارت ۲ببخشید به خاطر چند روز تاخیر🫶ا...

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط