تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن

تا کی ای جان اثرِ وصل تو نتوان دیدن
که ندارد دلِ من طاقت هجران دیدن ...!

#سعدی
دیدگاه ها (۲۳)

از گلی که نچیده‌امعطری بـه سرِ انگشتم نیستخاری در دل است ......

رگ حیــاتـــــــممیان لب های تو میتپداین عاشقــــانـــه های ...

گر جان طلبیفدای جانت...

باز هم فکر و خیالات تو آمد به سرمعاشقی سمت خیابان دلت در به ...

هجران و شبِ وصل و غمِ تلخِ جداییدر ‌عشقِ تو دیدیم و شنیدیم و...

تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی- الی#سعدی #شعر #شعرگراف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط