میروم تا گذری بر در میخانه کنم.
میروم تا گذری بر در میخانه کنم.
میروم تازه گلو از لب و پیمانه کنم.
ساقیا باز بکن خمره شرابی کهنه.
جان فدای سر آن ساقی دردانه کنم.
پیک را پر کن وآنقدر نده آزارم.
تا که بیرون ز سرم فتنه،فتانه کنم.
می بنوشان که زغم خانه خرابم ساقی.
تا به می،دورغم از خانه ی ویرانه کنم.
درسرم یاد عزیزیست بده بادی ناب.
تا شکایت ز همان خاطر بیگانه کنم.
هرطرف مینگرم روی نگار است ولی.
حسرتی تا به لبش بوسه جانانه کنم.
رنج دارد که توخواهی و نخواهد یارت.
من چه خاکی بسرازدست تودیوانه کنم.
قصه شعله ی شمع وپر پروانه مراست.
مست گردان که سخن از پر پروانه کنم
میروم تازه گلو از لب و پیمانه کنم.
ساقیا باز بکن خمره شرابی کهنه.
جان فدای سر آن ساقی دردانه کنم.
پیک را پر کن وآنقدر نده آزارم.
تا که بیرون ز سرم فتنه،فتانه کنم.
می بنوشان که زغم خانه خرابم ساقی.
تا به می،دورغم از خانه ی ویرانه کنم.
درسرم یاد عزیزیست بده بادی ناب.
تا شکایت ز همان خاطر بیگانه کنم.
هرطرف مینگرم روی نگار است ولی.
حسرتی تا به لبش بوسه جانانه کنم.
رنج دارد که توخواهی و نخواهد یارت.
من چه خاکی بسرازدست تودیوانه کنم.
قصه شعله ی شمع وپر پروانه مراست.
مست گردان که سخن از پر پروانه کنم
۲.۱k
۰۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.