smile
smile
part23
کوک: یاد گرفتی؟
ا/ت: اره
کوک: ازت امتحان بگیرم؟
ا/ت: اره
کوک: باشه تو نگاه نکن
ا/ت: باشه
چند دقیقه بعد
کوک: ا/ت بیا
ا/ت: بده ببینم
کوک: بیا فک میکنم معلم شدم
ا/ت: تو نسبتای زیادی با من داری معلممی دوست صمیمی داداشمی
کوک: دیگه؟
ا/ت: دوست پسرمی
کوک: افرین امتحانتو بنویس
ا/ت: باشه
نیم ساعت بعد
ا/ت: تمام
کوک: ببینم
ا/ت: بیا
کوک: به به چه دوست دختر زرنگی دارم پس به داداشش نرفته
ا/ت: 😂
کوک: 😂
ا/ت: خیلی خوشحال میشم وقتی میبینمت میخندی
کوک: حالا جایزم چیه؟
ا/ت: برای چی؟
کوک: برای اینکه بهت درس دادم
ا/ت: من هیچوقت به معلمم جایزه ندادم
کوک: به دوست پسرت چی؟
ا/ت: 😐😐حالا چی میخوای؟
کوک: خب؟ 😙
ا/ت: نه
کوک: چرا؟
ا/ت: اینجا نمیشه کتاب خونست
کوک: خب باشه مهم نیست کسی کاری باهامون نداره
رفتم گونشو بوسیدم
ا/ت: بریم دیگه
کوک: نه صبر کن من که نگفتم کجامو بوس کنی؟
ا/ت: بسه بریم
کوک: باشه
ا/ت: من میخوام برم خونه منو میبری؟
کوک: اره بیا بریم
چند دقیقه بعد
ا/ت: گوشیت داره زنگ میخوره
کوک: داداشته جواب بده
ا/ت: دیوونه شدی من جواب بدم؟
کوک: وایی حواسم نبود بده الو
میجون: الو جونگکوکا کجایی
کوک: کجا که پیش دوست دخترمم
ا/ت: 😐
میجون: چی دوست دختر داری؟
کوک: بعد برات میگم
میجون: بی معرفت
کوک: گفتم یهویی شد
میجون: باشه میبخشمت بیا سریع خونمون
کوک: چرا؟
میجون: تنهام
کوک: تنهایی من بیام پیشت؟
میجون: شوخی کردم حوصلم سر رفته بود گفتم میای یا نه؟
کوک: کی خونتونه؟
میجون: منو ا/ت اییم
ا/ت: من؟
میجون:یه صدایی شنیدم صدای دوست دخترت بود
کوک: اره باشه میام خب خدافظ
ا/ت: داداشم دیوونه شده
#فیک
#سناریو
part23
کوک: یاد گرفتی؟
ا/ت: اره
کوک: ازت امتحان بگیرم؟
ا/ت: اره
کوک: باشه تو نگاه نکن
ا/ت: باشه
چند دقیقه بعد
کوک: ا/ت بیا
ا/ت: بده ببینم
کوک: بیا فک میکنم معلم شدم
ا/ت: تو نسبتای زیادی با من داری معلممی دوست صمیمی داداشمی
کوک: دیگه؟
ا/ت: دوست پسرمی
کوک: افرین امتحانتو بنویس
ا/ت: باشه
نیم ساعت بعد
ا/ت: تمام
کوک: ببینم
ا/ت: بیا
کوک: به به چه دوست دختر زرنگی دارم پس به داداشش نرفته
ا/ت: 😂
کوک: 😂
ا/ت: خیلی خوشحال میشم وقتی میبینمت میخندی
کوک: حالا جایزم چیه؟
ا/ت: برای چی؟
کوک: برای اینکه بهت درس دادم
ا/ت: من هیچوقت به معلمم جایزه ندادم
کوک: به دوست پسرت چی؟
ا/ت: 😐😐حالا چی میخوای؟
کوک: خب؟ 😙
ا/ت: نه
کوک: چرا؟
ا/ت: اینجا نمیشه کتاب خونست
کوک: خب باشه مهم نیست کسی کاری باهامون نداره
رفتم گونشو بوسیدم
ا/ت: بریم دیگه
کوک: نه صبر کن من که نگفتم کجامو بوس کنی؟
ا/ت: بسه بریم
کوک: باشه
ا/ت: من میخوام برم خونه منو میبری؟
کوک: اره بیا بریم
چند دقیقه بعد
ا/ت: گوشیت داره زنگ میخوره
کوک: داداشته جواب بده
ا/ت: دیوونه شدی من جواب بدم؟
کوک: وایی حواسم نبود بده الو
میجون: الو جونگکوکا کجایی
کوک: کجا که پیش دوست دخترمم
ا/ت: 😐
میجون: چی دوست دختر داری؟
کوک: بعد برات میگم
میجون: بی معرفت
کوک: گفتم یهویی شد
میجون: باشه میبخشمت بیا سریع خونمون
کوک: چرا؟
میجون: تنهام
کوک: تنهایی من بیام پیشت؟
میجون: شوخی کردم حوصلم سر رفته بود گفتم میای یا نه؟
کوک: کی خونتونه؟
میجون: منو ا/ت اییم
ا/ت: من؟
میجون:یه صدایی شنیدم صدای دوست دخترت بود
کوک: اره باشه میام خب خدافظ
ا/ت: داداشم دیوونه شده
#فیک
#سناریو
۵۰.۱k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.