غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتي که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخيش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستين عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سيرگشت مردی نيست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو میتوان به صبوری کشيد جور عدو
چرا صبور نباشم که جور يار کشم
شراب خوردهی ساقی ز جام صافی وصل
ضرورتست که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آيد
کمينه ديده سعديش پيش خار کشم
#سعدی
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتي که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخيش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستين عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سيرگشت مردی نيست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو میتوان به صبوری کشيد جور عدو
چرا صبور نباشم که جور يار کشم
شراب خوردهی ساقی ز جام صافی وصل
ضرورتست که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آيد
کمينه ديده سعديش پيش خار کشم
#سعدی
۳۴.۱k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱