وقتی اکسو بهت روز ولنتاین هدیه میده..کای و دی او..
دی او...
بهش میگی..
تو:میدونستی امروز چ روزیه؟؟
دی او با حالت خوفناکی بهت نگاه میکنه میگ بله میدونم ک چی؟؟
توهم ازونجایی ک از این نگاهش بشدت میترسی میگی..
تو:هیچی برا محض اطلاع گفتم:)))
دی او یه خنده مکش مرگی میزنه و میگ..
دی او:ببخش ترسیدی؟نمیدونستن انقد ازم میترسی!!!
نگران نباش یه چیزی برات میگیرم حالا:/
تو:اولا ک ازت هیچم نمی ترسم،،دوما ینی الان هیچی نگرفتی برام؟؟
دی او:نوچ چون من فقط تو آشپزی خوبم نمی دونم سلیقه تو چیه ک بیا بریم بیرون خودت انتخاب کن:)))
تو:تو تو همه چی خوبی،،من فقط یه چیزی ازت میخوام*-*
دی او:چی؟؟
تو:خندت:)))
اول تعجب میکنه بعدش میزنه زیر خنده و میاد بغلت میکنه:///
کای...
کای در حموم درحال آواز خوندن و رقصیدنه ک بعد یک ساعت میاد بیرون..
تو:کای امروز روز ولنتاینه هااا
کای:میدونم:)))
تو:خب؟؟
کای:میخواستم سورپرایزت کنم ولی حالا ک میبینم خیلی کنجکاوی بهت میگم..
امشب بهت یه هدیه کیوت میدم ولی متاسفانه نه ماه دیگ گیرت میاد:////
تو:یااااا فک کردی من بت اجازه میدم؟
کای:منکه اجازه نخواستم فقط خواستم اطلاع پیدا کنی://
تو:باش من امشب میرم خونه مامانم اینا خوش باش اصن کادوعم نخواستم:||
کای:با صدای بلند میخنده و میگ خیلی خب باشه شوخی کردم امشب دوتا بلیط کنسرت گرفتم بیا باهم بریم:)))
تو:خیلی خب قبول ولی گولم ک نمیزنی؟؟
کای:نه بابا اینا اینم دوتا بلیط!!خیالت راحت شد؟؟؟
برو حالا لباستو بپوش بریم:///
تو:باش:)))
میری تو اتاق تا لباس بپوشی..
کای: هه فک کردی میتونی در بری؟؟
بذار از کنسرت برگردیم خونه:///
بهش میگی..
تو:میدونستی امروز چ روزیه؟؟
دی او با حالت خوفناکی بهت نگاه میکنه میگ بله میدونم ک چی؟؟
توهم ازونجایی ک از این نگاهش بشدت میترسی میگی..
تو:هیچی برا محض اطلاع گفتم:)))
دی او یه خنده مکش مرگی میزنه و میگ..
دی او:ببخش ترسیدی؟نمیدونستن انقد ازم میترسی!!!
نگران نباش یه چیزی برات میگیرم حالا:/
تو:اولا ک ازت هیچم نمی ترسم،،دوما ینی الان هیچی نگرفتی برام؟؟
دی او:نوچ چون من فقط تو آشپزی خوبم نمی دونم سلیقه تو چیه ک بیا بریم بیرون خودت انتخاب کن:)))
تو:تو تو همه چی خوبی،،من فقط یه چیزی ازت میخوام*-*
دی او:چی؟؟
تو:خندت:)))
اول تعجب میکنه بعدش میزنه زیر خنده و میاد بغلت میکنه:///
کای...
کای در حموم درحال آواز خوندن و رقصیدنه ک بعد یک ساعت میاد بیرون..
تو:کای امروز روز ولنتاینه هااا
کای:میدونم:)))
تو:خب؟؟
کای:میخواستم سورپرایزت کنم ولی حالا ک میبینم خیلی کنجکاوی بهت میگم..
امشب بهت یه هدیه کیوت میدم ولی متاسفانه نه ماه دیگ گیرت میاد:////
تو:یااااا فک کردی من بت اجازه میدم؟
کای:منکه اجازه نخواستم فقط خواستم اطلاع پیدا کنی://
تو:باش من امشب میرم خونه مامانم اینا خوش باش اصن کادوعم نخواستم:||
کای:با صدای بلند میخنده و میگ خیلی خب باشه شوخی کردم امشب دوتا بلیط کنسرت گرفتم بیا باهم بریم:)))
تو:خیلی خب قبول ولی گولم ک نمیزنی؟؟
کای:نه بابا اینا اینم دوتا بلیط!!خیالت راحت شد؟؟؟
برو حالا لباستو بپوش بریم:///
تو:باش:)))
میری تو اتاق تا لباس بپوشی..
کای: هه فک کردی میتونی در بری؟؟
بذار از کنسرت برگردیم خونه:///
۱۷.۹k
۱۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.