شب دردناک
(شب دردناک )
پارت ۴۱
اسلاید دو همان استخر
جی شوکه از آن حرف دختره بود چطور این حرف رو به یکی از دختر های لوس و از خود رازی گفت جی باورش نمیشد از آن حرف ات زود گفت
جی : من میکش...
ات : وای خداااا ترسیدم یه احمق میخواست منو بکشه خدا یا من را اعف کن
اخره حرفش شروع به خندیدن کرد جی در عجب ماند بود که چی بگه و این حرف ات برایش خیلی سخت بود ....
جونکوک سمته مربی رفت ... و مربی که مشغول ورزش با شاگرد هایش بود گفت
مربی : بح بح جونکوک خودتی گمی پسر
جونکوک: سلام مربی هنوز هم مربا دوست دارید
مربی خنده ای کرد و دست از ورزش کردن برداشت روبه جونکوک ایستاد
مربی: خب نه دوست ندارم
جونکوک: تازگیا دختری به اسم پارک ات اینجا میاد چند دقیقه پیش اینجا بود ولی نمیدونم کجا رفت شما ندیدنش
مربی: امم راستش
دختری وسطه حرف آن دو مرد پرید و گفت
اون بی : ات رو میگید
جونکوک با اخم رو پیشانی اش بهش خیره شد با تمام جدیدت گفت
جونکوک: تو از کجا میشناسیش
اون بی : آره بابا تازه دوست شدیم میشناسمش گفت میره طبق پایین
جونکوک: باشه
بدونه هیچ تشکری سمته آسانسور رفت ...
جی و ات هنوز در حال حرف زدن بودن
جی : کاری میکنم که جونکوک ماله خودم شه
ات پوزخندی. زد ... ات : عه نه بابا هر مورچه ای بگه این کار بکن فکردی میکنم ها ... برو گمشو بابا
تا میخواست از کنارش رد شه جی هولش داد سمته استخر و از آن جایی که نمیتونست شنا بکنه نفس میزد و همش آب استخر را میخورد نه میتوانست دهنش را بگیره کنترل دهنش را دست خودش نبود جی با پوزخندی سمته پله ها رفت جونکوک را دید و ایستاد با لکنت گفت ..
جی: عشقم...
جونکوک: من عشق تو نیستم
با صدا ها یک تا پله را هم پایین رفت و ات را دید زود سمتش رفت و تیشرت اش را در آورد و با شیرجه خودش را انداخت تو استخر وقتی به ات رسید ته آب رفته بود..... نفهمید که چیکار کنه یا دختره را بیرون بکشه سمتش رفت و شانه هایش را گرفت و زیره همان همان ل*ب هایش را گذاشت رو ل*ب هایش
( اسلاید دو همان بوسه )
ازش جدا شد و به بالا کشیدش سمته لبه استخر رفت و دختره را بلند کرد بالا گذاشت اش ... زود از تو استخر بیرون رفت و دختره را دید که سرفه میکرد
جونکوک: ات خوبی ؟
دختره نمیتوانست حرف بزنه فقد سرفه میکرد اون بی از پله ها پایین رفت و با دیدن دوستش زود رفت
کنارش نشست و با گریه های که میکرد گفت
اون بی : ایی عزیزم چی شده
در اغوشش گرفت ...
پارت ۴۱
اسلاید دو همان استخر
جی شوکه از آن حرف دختره بود چطور این حرف رو به یکی از دختر های لوس و از خود رازی گفت جی باورش نمیشد از آن حرف ات زود گفت
جی : من میکش...
ات : وای خداااا ترسیدم یه احمق میخواست منو بکشه خدا یا من را اعف کن
اخره حرفش شروع به خندیدن کرد جی در عجب ماند بود که چی بگه و این حرف ات برایش خیلی سخت بود ....
جونکوک سمته مربی رفت ... و مربی که مشغول ورزش با شاگرد هایش بود گفت
مربی : بح بح جونکوک خودتی گمی پسر
جونکوک: سلام مربی هنوز هم مربا دوست دارید
مربی خنده ای کرد و دست از ورزش کردن برداشت روبه جونکوک ایستاد
مربی: خب نه دوست ندارم
جونکوک: تازگیا دختری به اسم پارک ات اینجا میاد چند دقیقه پیش اینجا بود ولی نمیدونم کجا رفت شما ندیدنش
مربی: امم راستش
دختری وسطه حرف آن دو مرد پرید و گفت
اون بی : ات رو میگید
جونکوک با اخم رو پیشانی اش بهش خیره شد با تمام جدیدت گفت
جونکوک: تو از کجا میشناسیش
اون بی : آره بابا تازه دوست شدیم میشناسمش گفت میره طبق پایین
جونکوک: باشه
بدونه هیچ تشکری سمته آسانسور رفت ...
جی و ات هنوز در حال حرف زدن بودن
جی : کاری میکنم که جونکوک ماله خودم شه
ات پوزخندی. زد ... ات : عه نه بابا هر مورچه ای بگه این کار بکن فکردی میکنم ها ... برو گمشو بابا
تا میخواست از کنارش رد شه جی هولش داد سمته استخر و از آن جایی که نمیتونست شنا بکنه نفس میزد و همش آب استخر را میخورد نه میتوانست دهنش را بگیره کنترل دهنش را دست خودش نبود جی با پوزخندی سمته پله ها رفت جونکوک را دید و ایستاد با لکنت گفت ..
جی: عشقم...
جونکوک: من عشق تو نیستم
با صدا ها یک تا پله را هم پایین رفت و ات را دید زود سمتش رفت و تیشرت اش را در آورد و با شیرجه خودش را انداخت تو استخر وقتی به ات رسید ته آب رفته بود..... نفهمید که چیکار کنه یا دختره را بیرون بکشه سمتش رفت و شانه هایش را گرفت و زیره همان همان ل*ب هایش را گذاشت رو ل*ب هایش
( اسلاید دو همان بوسه )
ازش جدا شد و به بالا کشیدش سمته لبه استخر رفت و دختره را بلند کرد بالا گذاشت اش ... زود از تو استخر بیرون رفت و دختره را دید که سرفه میکرد
جونکوک: ات خوبی ؟
دختره نمیتوانست حرف بزنه فقد سرفه میکرد اون بی از پله ها پایین رفت و با دیدن دوستش زود رفت
کنارش نشست و با گریه های که میکرد گفت
اون بی : ایی عزیزم چی شده
در اغوشش گرفت ...
- ۱۵.۶k
- ۱۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط