ات:گمشو
ات:گمشو
یونا:ایشش
بدرد نخور
ات:میام میزنمت
ات میره تو اتاقش
ویو ات
اه اه چرا جیمین نزاشت تا شب بمونم
نمی دونم چرا ولی از اینکه ازدواج کردم پشیمون اون موقعی که مجرد بودم راحت میرفتم بیرون راحت لباس می پوشیدم اما الان دیگه جیمین نمی زاره اوففف
تصمیم گرفتم برم تا شب بگیرم بخوابم تا اروم شم
ویو جیمین
جیمین:اخه تهیونگ من نمی فهمم چرا منم اوردی اینجا
تهیونگ:اه غر نزن راه بیا
جیمین:انگار نه انگار من ارباب مافیام به جای اینکه من به تو دستور بدم تو میدی
تهیونگ:من بزرگت کردم بعد تو بیای به من دستور بدی خجالتم خوب چیزیه
جیمین:مگه تو بابای منی
تهیونگ:اره منو مامانت از جونیمون باهم دیگه دوست بودیم رابطه داشتیم
جیمین:اسکل تو دوران جوونی مامان من تو تو کمر بابات بودی
تهیونگ:عه بی تربیت
جیمین:بعد من چند ماه از تو بزرگترم
تهیونگ:به عنم
جیمین:غذا سفارش بده
تهیونگ:نکر بابات غلام سیاه
پاشو خودت سفارش بده
جیمین:ایششش
غذا سفارش میدن میخورن
جیمین:دلم برای ات تنگ شده یعنی الان داره چیکار میکنه
تهیونگ:خیلی بیشوری
جیمین:ببخشید
تهیونگ:دارم میگم خیلی بیشوری
جیمین:چرا
تهیونگ:رفیقت به این گندگی جلوته بعد تو دلت برا زنت تنگ شده افرین واقعا که
جیمین:وا مگه چیه
تهیونگ:زیاد زر نزن پاشو سفره رو جمع کن
جیمین:یه لحظه حس کردم زنتم
تهیونگ:اییی
جیمین:زهرمار
تهیونگ:چی میبینی؟
جیمین:وارثان(عرررررررررررررررررررررررر یادش بخیر وارثان وای یونگ دوووووو😭💜)
تهیونگ:اها باشه
جیمین:کی برای محموله اماده شیم
تهیونگ:برای صادر از کره تا امریکا یه روز طول میکشه
جیمین:من فک کردم خودت اوردیش
تهیونگ:اسکل مگه خوراکیه بندازم تو کیفم بیارم
جیمین:اصلا با چی میارینش
تهیونگ:با قایق مسافری ازاین پر سرعتا که ادم زود میرسونه بخاطر اینکه کره امریکا دوره یه روز طول میکشه
جیمین:چرا با کشتی نیاوردین
تهیونگ:اسکل کشتی اینه حلزون حرکت میکنه بعد دو سال طول میکشه تا بیاد برسه امریکا تازه اونم قاچاقی
جیمین:ما کی برمیگردیم
اصلا ببین منو به من نگفته بودی قرار نصفی از محموله رو بدیم به یه مافیا امریکایی مثلا من رییس باندم
تهیونگ:........
جیمین:هووووو باتوهم
تهیونگ:........
جیمین:اووووو
تهیونگ:می دونی من چرا اصلا محموله دادم به مافیا امریکایی
جیمین:نه چرا
تهیونگ:چون می خواستم به ثروتت اضافه ترشه قدرتمند تر بشی
جیمین:ببخشید چرا
تهیونگ:مافیا امریکایی گفت نصفی محمولتون به من بدین منم 5 تا برده 7000جعبه تفنگ میفرستم براتون
جیمین:برده منظورت از برده چیه
تهیونگ:5 تا از این دخترایی برده که دزدیده رو میده بهمون
جیمین:تهیونگ سگ مگه ما پرورشگاه باز کردیم 5 تا دختر با خودمون ببریم کره برای برده بعد نمی دونیم چند سالشونه نمی دونیم چیکار میکنن
عن برای چی بدون مشورت کردن من همچین کاری کردی ها(باداد)
تهیونگ:داد نزن دخترا سه تاشون 17 سالشون دوتا دیگشم 20 سالشونه
جیمین:ببین منو تو باعث بشی ات از من سرد بشه من می دونم با تو زندگیتو سیاه میکنم
تهیونگ:به ات چه ربطی داره مگه اون کیه
جیمین:احمق من ات رو بهتر از هرکسی می شناسم با اینکه یه ماه باهمیم مثل سگ شناختمش اگه بفهمه من اون برده هارو اورده باشم خونه میگه اینا کیه اولش که فکر خیانت میکنه دوم که فک میکنه من از این مافیا هایم که به بقیه دخترا تجا...وز.. میکنه
تهیونگ:مگه نیستی
جیمین:........
پارم کردین مخصوصا این
bangtan. 13@
یونا:ایشش
بدرد نخور
ات:میام میزنمت
ات میره تو اتاقش
ویو ات
اه اه چرا جیمین نزاشت تا شب بمونم
نمی دونم چرا ولی از اینکه ازدواج کردم پشیمون اون موقعی که مجرد بودم راحت میرفتم بیرون راحت لباس می پوشیدم اما الان دیگه جیمین نمی زاره اوففف
تصمیم گرفتم برم تا شب بگیرم بخوابم تا اروم شم
ویو جیمین
جیمین:اخه تهیونگ من نمی فهمم چرا منم اوردی اینجا
تهیونگ:اه غر نزن راه بیا
جیمین:انگار نه انگار من ارباب مافیام به جای اینکه من به تو دستور بدم تو میدی
تهیونگ:من بزرگت کردم بعد تو بیای به من دستور بدی خجالتم خوب چیزیه
جیمین:مگه تو بابای منی
تهیونگ:اره منو مامانت از جونیمون باهم دیگه دوست بودیم رابطه داشتیم
جیمین:اسکل تو دوران جوونی مامان من تو تو کمر بابات بودی
تهیونگ:عه بی تربیت
جیمین:بعد من چند ماه از تو بزرگترم
تهیونگ:به عنم
جیمین:غذا سفارش بده
تهیونگ:نکر بابات غلام سیاه
پاشو خودت سفارش بده
جیمین:ایششش
غذا سفارش میدن میخورن
جیمین:دلم برای ات تنگ شده یعنی الان داره چیکار میکنه
تهیونگ:خیلی بیشوری
جیمین:ببخشید
تهیونگ:دارم میگم خیلی بیشوری
جیمین:چرا
تهیونگ:رفیقت به این گندگی جلوته بعد تو دلت برا زنت تنگ شده افرین واقعا که
جیمین:وا مگه چیه
تهیونگ:زیاد زر نزن پاشو سفره رو جمع کن
جیمین:یه لحظه حس کردم زنتم
تهیونگ:اییی
جیمین:زهرمار
تهیونگ:چی میبینی؟
جیمین:وارثان(عرررررررررررررررررررررررر یادش بخیر وارثان وای یونگ دوووووو😭💜)
تهیونگ:اها باشه
جیمین:کی برای محموله اماده شیم
تهیونگ:برای صادر از کره تا امریکا یه روز طول میکشه
جیمین:من فک کردم خودت اوردیش
تهیونگ:اسکل مگه خوراکیه بندازم تو کیفم بیارم
جیمین:اصلا با چی میارینش
تهیونگ:با قایق مسافری ازاین پر سرعتا که ادم زود میرسونه بخاطر اینکه کره امریکا دوره یه روز طول میکشه
جیمین:چرا با کشتی نیاوردین
تهیونگ:اسکل کشتی اینه حلزون حرکت میکنه بعد دو سال طول میکشه تا بیاد برسه امریکا تازه اونم قاچاقی
جیمین:ما کی برمیگردیم
اصلا ببین منو به من نگفته بودی قرار نصفی از محموله رو بدیم به یه مافیا امریکایی مثلا من رییس باندم
تهیونگ:........
جیمین:هووووو باتوهم
تهیونگ:........
جیمین:اووووو
تهیونگ:می دونی من چرا اصلا محموله دادم به مافیا امریکایی
جیمین:نه چرا
تهیونگ:چون می خواستم به ثروتت اضافه ترشه قدرتمند تر بشی
جیمین:ببخشید چرا
تهیونگ:مافیا امریکایی گفت نصفی محمولتون به من بدین منم 5 تا برده 7000جعبه تفنگ میفرستم براتون
جیمین:برده منظورت از برده چیه
تهیونگ:5 تا از این دخترایی برده که دزدیده رو میده بهمون
جیمین:تهیونگ سگ مگه ما پرورشگاه باز کردیم 5 تا دختر با خودمون ببریم کره برای برده بعد نمی دونیم چند سالشونه نمی دونیم چیکار میکنن
عن برای چی بدون مشورت کردن من همچین کاری کردی ها(باداد)
تهیونگ:داد نزن دخترا سه تاشون 17 سالشون دوتا دیگشم 20 سالشونه
جیمین:ببین منو تو باعث بشی ات از من سرد بشه من می دونم با تو زندگیتو سیاه میکنم
تهیونگ:به ات چه ربطی داره مگه اون کیه
جیمین:احمق من ات رو بهتر از هرکسی می شناسم با اینکه یه ماه باهمیم مثل سگ شناختمش اگه بفهمه من اون برده هارو اورده باشم خونه میگه اینا کیه اولش که فکر خیانت میکنه دوم که فک میکنه من از این مافیا هایم که به بقیه دخترا تجا...وز.. میکنه
تهیونگ:مگه نیستی
جیمین:........
پارم کردین مخصوصا این
bangtan. 13@
۲۰.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.