گفتم دوستت دارم...
گفتم دوستت دارم...
گفتی من هم...!
گفتم چقدر...؟
گفتی با لبخند...
به اندازه ی همین برگ های پاییزی...!
و به همین زیبایی...!
برگها که دانه دانه افتادند...
مثل من...
از چشمت...!
فکر کردم با خود که عشق حقیقتی ست...
سرتاسر دروغ...!
زیبایی ست،نا پایدار...!
و تقویمی است پر از عذاب...!
گفتم دوستت دارم...
نگفتی چقدر...
تا بگویم...
به اندازه ی تمام لبخند هایی که...
قبل از دروغ گفتن تحویل چشمهایم دادی...!
گفتی من هم...!
گفتم چقدر...؟
گفتی با لبخند...
به اندازه ی همین برگ های پاییزی...!
و به همین زیبایی...!
برگها که دانه دانه افتادند...
مثل من...
از چشمت...!
فکر کردم با خود که عشق حقیقتی ست...
سرتاسر دروغ...!
زیبایی ست،نا پایدار...!
و تقویمی است پر از عذاب...!
گفتم دوستت دارم...
نگفتی چقدر...
تا بگویم...
به اندازه ی تمام لبخند هایی که...
قبل از دروغ گفتن تحویل چشمهایم دادی...!
۹۱
۲۸ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.