روزهای بارانی
روزهای بارانی
هرگز به دستش ساعت نمیبست
روزی از او پرسیدم
پس چگونه است سر ساعت به وعده میایی ؟
گفت :
ساعت را از خورشید میپرسم
پرسیدم :
روزهای بارانی چهطور ؟
گفت:
روزهای بارانی
همه ساعتها ساعت عشق است
راست میگفت
یادم آمد که روزهای بارانی
او همیشه خیس بود
هرگز به دستش ساعت نمیبست
روزی از او پرسیدم
پس چگونه است سر ساعت به وعده میایی ؟
گفت :
ساعت را از خورشید میپرسم
پرسیدم :
روزهای بارانی چهطور ؟
گفت:
روزهای بارانی
همه ساعتها ساعت عشق است
راست میگفت
یادم آمد که روزهای بارانی
او همیشه خیس بود
- ۴۹۴
- ۲۰ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط