꧁فقط ¹⁵سالمه꧂: فیک
꧁فقط ¹⁵سالمه꧂: فیک
پارت:¹⁵
ته: پاشو برای ددی س*اک بزن
ا.ت: یاااااااا نه نمیخوام
بلند شد و رفت پیش تهیون رو بهش شیر داد. میان پاهاش میسوخت بخاطر رابط**ه اش
ا.ت: ته میشه بریم خونه مامانم
ته: نه میرم سر کار شب میریم
ا.ت: باشه هوفف
"شب"
ا.ت داشت شام درست میکرد و تهیونم خواب بود تهیونک اومد خونع
ته: من رسیدم
ا.ت: خوش امدی
ته: ممنون بیبی حاضر شو بریم خونه بابا بزرگ
ا.ت: بعد شام برو دست و صورتتو بشور بیا شام
ته: باش
ا.ت:افرین
ته رفت و دست و صورتشو شصت و امد نشصت رو میز صندلی اشپز خونع
ته: بیبینم چی پختی بیب
ا.ت: دوبوکی چطور؟
ته: به به چطور نداره که گفتم بدونم بیار بخوریم
ا.ت: چشم
ا.ت غذا رو اورد و شروع کردن به خوردن غذا ا.ت هنوز غذا شو تموم نکرده بود که صدای گریه های تهیون امد رفت از بالا. تهیون رو اورد و نشصت سر جاش شروع کرد بهش شیر داد
ته: دستت درد نکنه خو مزه بود
ا.ت: خواهش
تهیون دیگه شیر نخورد. نق زد که بره بغل ته
ا.ت: ته بغلش کن
ته: باش بده من
ا.ت تهیون رو داد بغل ته میز رو جم کرد و حاضر شدن تا برن
خونه بابا بزرگ
"یک هفته بعد"
ا.ت: داشت اب میخورد حالش زیادی خوب نبود
ته: چی شده چرا رنگت پریده
ا.ت: نمیدونم
ته: بریم دکتر
ا.ت: اره حالم خوب نیست
ته: باش تو اماده شو خوردم تهیون رو اماده میکنم
ا.ت: باشه
بی حال-
ته رفت و خودش اماده شد و تهیون رو هم اماده کرد رفت پیش ا.ت
ا.ت هم اماده شده بود
(میزارم استایلشونو)
سوار ماشین شدن به صمت بیمارستان
رفتم داخل دکتز داشت ا.ت رو ماینه میکرد
دکتر: تبریک میگم همسرتون باردارت
ته: واقعن( چشماش برق زد)
ا.ت: چیی(تعجب کرد)
دکتر: بله ( رفت)
ا.ت: تهیونگ من نمیخوام
ته: چ قلطا
ا.ت: تهیون هنو بچس
ته: این دلیلی نمیشه
ا.ت: من نمیخوام(داد کشید)
تهیونگ دستشو بد بالا که ا.ت رو بزنه
#ادامه دارد
خمار بمونید فعلا پارت بدو نمیزارم😂🤣
𝑻𝘢𝘦𝘩𝘺𝘶𝘯𝘨/𝑩𝒕𝒔
[ཻ҈(🍷)🕸̶͟▅̽̽▂
پارت:¹⁵
ته: پاشو برای ددی س*اک بزن
ا.ت: یاااااااا نه نمیخوام
بلند شد و رفت پیش تهیون رو بهش شیر داد. میان پاهاش میسوخت بخاطر رابط**ه اش
ا.ت: ته میشه بریم خونه مامانم
ته: نه میرم سر کار شب میریم
ا.ت: باشه هوفف
"شب"
ا.ت داشت شام درست میکرد و تهیونم خواب بود تهیونک اومد خونع
ته: من رسیدم
ا.ت: خوش امدی
ته: ممنون بیبی حاضر شو بریم خونه بابا بزرگ
ا.ت: بعد شام برو دست و صورتتو بشور بیا شام
ته: باش
ا.ت:افرین
ته رفت و دست و صورتشو شصت و امد نشصت رو میز صندلی اشپز خونع
ته: بیبینم چی پختی بیب
ا.ت: دوبوکی چطور؟
ته: به به چطور نداره که گفتم بدونم بیار بخوریم
ا.ت: چشم
ا.ت غذا رو اورد و شروع کردن به خوردن غذا ا.ت هنوز غذا شو تموم نکرده بود که صدای گریه های تهیون امد رفت از بالا. تهیون رو اورد و نشصت سر جاش شروع کرد بهش شیر داد
ته: دستت درد نکنه خو مزه بود
ا.ت: خواهش
تهیون دیگه شیر نخورد. نق زد که بره بغل ته
ا.ت: ته بغلش کن
ته: باش بده من
ا.ت تهیون رو داد بغل ته میز رو جم کرد و حاضر شدن تا برن
خونه بابا بزرگ
"یک هفته بعد"
ا.ت: داشت اب میخورد حالش زیادی خوب نبود
ته: چی شده چرا رنگت پریده
ا.ت: نمیدونم
ته: بریم دکتر
ا.ت: اره حالم خوب نیست
ته: باش تو اماده شو خوردم تهیون رو اماده میکنم
ا.ت: باشه
بی حال-
ته رفت و خودش اماده شد و تهیون رو هم اماده کرد رفت پیش ا.ت
ا.ت هم اماده شده بود
(میزارم استایلشونو)
سوار ماشین شدن به صمت بیمارستان
رفتم داخل دکتز داشت ا.ت رو ماینه میکرد
دکتر: تبریک میگم همسرتون باردارت
ته: واقعن( چشماش برق زد)
ا.ت: چیی(تعجب کرد)
دکتر: بله ( رفت)
ا.ت: تهیونگ من نمیخوام
ته: چ قلطا
ا.ت: تهیون هنو بچس
ته: این دلیلی نمیشه
ا.ت: من نمیخوام(داد کشید)
تهیونگ دستشو بد بالا که ا.ت رو بزنه
#ادامه دارد
خمار بمونید فعلا پارت بدو نمیزارم😂🤣
𝑻𝘢𝘦𝘩𝘺𝘶𝘯𝘨/𝑩𝒕𝒔
[ཻ҈(🍷)🕸̶͟▅̽̽▂
۴۵.۰k
۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.