꧁فقط ¹⁵سالمه꧂: فیک
꧁فقط ¹⁵سالمه꧂: فیک
پارت: ¹⁶
(به دلیل جا نشدن فیک توی ی پست فیک رو به دو قسمت تقسیم کردم حیح)
باا.ت: جونم بابا
با.ته: جان آپا
بابا بزرگ: تبریک میگم دوباره بابا بزرگ شدید
باا.ت:واقعن
با.ته: وایب خدا تهیونم داره داداش میشع
ماا.ت و ما. ته: چی شده!
ته: همسرم بارداره
مامان ا.ت و مامان ته هم دیگه بغل کردن از خوشحالی
(ا.ت از خجالت اب شد)
ا.ت: ته میشه بریم
ته: اره بیبی حاضر شو بریم
بابا بزرگ: ب سلامت
ا.ت و ته حاضر شدن و از عمارت در امدن و رفتن سوار ماشین شدن و بع صمت خونه حرکت کردن
ته: چیزی میخوای بیبی
ا.ت: اره یکم شیر موز برای تهیون و برای خودم لواشک و توت فرنگی
ته: باشه خوشگلم
ته جلوی ی مغازه وایستاد رفت توت فرنگی و لواشک و. شیر موزگرفت امد
ته: بفرما بیبی
ا.ت: وایی مرسی (خوشحال)
ته: نوش جون
تهیونگ ماشین رو روشن کرد رفتن خونه
تهیونگ و ا.ت داشتن فیلم میدیدن ا.ت توت فرنگی میخورد و تهیونگم بع تهیون شیر موز میخوروند
"⁹ ماه بعد"
ا.ت و تهیون و تهیونگ و نینی دختر که تو دل ا.ت بود به خوبی و خوشی زندگی میکردن
ا.ت تو خونع با تهیون تنها بود
ا.ت داشت کیک می پخت و تهیون هم با آرد خودشو کثیف کردع بود
ا.ت: تهیون وای خدا نخورش ارد رو
با زور رفت از دست تهیون آرد رو گرفت و گذاشت بالا
تهیون شروع کرد به گریه کردن
تهیونگ رسید خونه کلید رو انداخت رو در و امد داخل |ته: من امدم زندگیم
ا.ت: سلام ته خوش امدی ته بیا ا. ت رو وردار توور خدا داره گریه میکنع. ته: باشه زندگیم ( رفت و ورش داش) پسرممم چرا خودتو کثیف کردی تهیون گریه کردن یادش رفت تا رفت بغل ته خندیدن و شادی کرد | ته: ای شطون بابا | ا.ت: ای دلم ته دلم. ایییییی جیغ
#ادامه_دارد
𝑻𝘢𝘦𝘩𝘺𝘶𝘯𝘨/𝑩𝒕𝒔
[ཻ҈(🍷)🕸̶͟▅̽̽▂
پارت: ¹⁶
(به دلیل جا نشدن فیک توی ی پست فیک رو به دو قسمت تقسیم کردم حیح)
باا.ت: جونم بابا
با.ته: جان آپا
بابا بزرگ: تبریک میگم دوباره بابا بزرگ شدید
باا.ت:واقعن
با.ته: وایب خدا تهیونم داره داداش میشع
ماا.ت و ما. ته: چی شده!
ته: همسرم بارداره
مامان ا.ت و مامان ته هم دیگه بغل کردن از خوشحالی
(ا.ت از خجالت اب شد)
ا.ت: ته میشه بریم
ته: اره بیبی حاضر شو بریم
بابا بزرگ: ب سلامت
ا.ت و ته حاضر شدن و از عمارت در امدن و رفتن سوار ماشین شدن و بع صمت خونه حرکت کردن
ته: چیزی میخوای بیبی
ا.ت: اره یکم شیر موز برای تهیون و برای خودم لواشک و توت فرنگی
ته: باشه خوشگلم
ته جلوی ی مغازه وایستاد رفت توت فرنگی و لواشک و. شیر موزگرفت امد
ته: بفرما بیبی
ا.ت: وایی مرسی (خوشحال)
ته: نوش جون
تهیونگ ماشین رو روشن کرد رفتن خونه
تهیونگ و ا.ت داشتن فیلم میدیدن ا.ت توت فرنگی میخورد و تهیونگم بع تهیون شیر موز میخوروند
"⁹ ماه بعد"
ا.ت و تهیون و تهیونگ و نینی دختر که تو دل ا.ت بود به خوبی و خوشی زندگی میکردن
ا.ت تو خونع با تهیون تنها بود
ا.ت داشت کیک می پخت و تهیون هم با آرد خودشو کثیف کردع بود
ا.ت: تهیون وای خدا نخورش ارد رو
با زور رفت از دست تهیون آرد رو گرفت و گذاشت بالا
تهیون شروع کرد به گریه کردن
تهیونگ رسید خونه کلید رو انداخت رو در و امد داخل |ته: من امدم زندگیم
ا.ت: سلام ته خوش امدی ته بیا ا. ت رو وردار توور خدا داره گریه میکنع. ته: باشه زندگیم ( رفت و ورش داش) پسرممم چرا خودتو کثیف کردی تهیون گریه کردن یادش رفت تا رفت بغل ته خندیدن و شادی کرد | ته: ای شطون بابا | ا.ت: ای دلم ته دلم. ایییییی جیغ
#ادامه_دارد
𝑻𝘢𝘦𝘩𝘺𝘶𝘯𝘨/𝑩𝒕𝒔
[ཻ҈(🍷)🕸̶͟▅̽̽▂
۳۱.۶k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.