پرش زمانی به فردا

(پرش زمانی به فردا)
(ویو تهیونگ)
از خواب بیدار شدم رفتم سمت دستشویی صورتم رو شستم بعد به سمت آشپزخونه حرکت کردم تا چیزی بخورم
(ویو کوک)
داشتم صبحانه می‌خوردم که تهیونگ رو دیدم که داره به سمت اینجا میاد
(مکالمه کوک و ته)
-سلام پدر
سلام بیا صبحانه بخور (سرد)
- باشه
بعد اینکه صبحانه خوردی برو آماده باش که تتو رو بزنم و اون لباسی که برات خریدم رو پبوش فهمیدی؟ (بازم سرد)
- عاا باشه
( پایان مکالمه)
ادامه دارد
نویسنده
بورام xx-ooo
زهرا zm537302
دیدگاه ها (۲۶)

خو بریم برای فعالیت با رویا چند مدتی منتظر زهرا نباشید اون ...

من خیلی دلم برای لایو شوگا تنگ شده

بچه ها دیگه این رمان ادامه نمیدم

رمان بزارم . کلیپ بزارم . عکس از بی تی اس بزارم . چیی بزارمم

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟐عشق مافیاصبح ساعت 10ویو جونگ کوک از تخت اومدم بیرون وا...

پارت 2 مافیای عاشق من 💜

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط