یا حضرت عبدالله ابن الحسنع

یا حضرت عبدالله ابن الحسن(ع)

طفلی اگر بزرگ شود با کریم ها
یک روز میشود خودش هم از کریم ها
عبدلله حسین شدم از قدیم ها
دل میدهند دست عمو ها یتیم ها

طفل حسن شدم بغلت جا کنی مرا
تو هم عمو شدی گره ای وا کنی مرا

آهی که میکِشد جگر من ، مرا بس است
شوقی که سر زده به سر من ، مرا بس است
وقتی تو میشوی پدر من ، مرا بس است
یک بار گفتن پسر من ، مرا بس است

از هیچ کس کنار تو بیمی نداشتم
از عمر خویش ، حس یتیمی نداشتم

دستی کریم هست که نذر خدا شود
وقتی نیاز بود ، به وقتش جدا شود
از عمه ام بخواه که دستم رها شود
هرکس که کوچک است ، نباید فدا شود؟

باید برای خود جگری دست و پا کنم
با دست کوچکم سپری دست و پا کنم

دیگر بس است گرم دلِ خویشتن شدن
آماده ام کنید برای کفن شدن
حالا رسیده است زمان حسن شدن
آماده ی مبارزه ی تن به تن شدن

عبداللهت نمُرده ذبیح از قفا شوی
بر روی نیزه های شکسته فدا شوی

استادعلی اکبر لطیفیان
.
.
دیدگاه ها (۱)

آمدم آب به خیمه برسانم که نشدچقدر غصه و غم خوردم از این غم ک...

صلی الله علیک یا صاحب الزمان آجرک الله فی مصیبت جدک المظلوم....

با خنده ی خود صفای دلها می شد آرامش ِ خاندانِ طاها می شد ...

# رز _ سیاه PART _ 44 تارا: صب از خواب بیدار شدم حس خستگی و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط