سناریو bts
درخواستی
وقتی برادر اونا 16 سالشونه و لبات و ناز میکنه و میگه چقد قشنگه خوش به حال داداشم
نامجون : جرعت داری یه بار دیگه بهش دست بزنی( داد)
جین : ( در خونه رو باز میکنه و به داداشش میگه گمشو بیرون )
شوگا : ( قبل از اینکه داداشش بخاد اینکار و کنه دستشو میگیره و محکم فشارش میده )
جیهوپ : خفه شو( داد)
جیمین : بهتره تا جرت ندادم از خونم گوشی بیرون.
تهیونگ : ( یه سیلی محکم بهش میزنه و میگه حق نداری دیگه دست بهش بزنی)
جونگ کوک : ( یه دادی سرش میزنه و کاری میکنه که بچه تو خودش برینه ) 😂
وقتی برادر اونا 16 سالشونه و لبات و ناز میکنه و میگه چقد قشنگه خوش به حال داداشم
نامجون : جرعت داری یه بار دیگه بهش دست بزنی( داد)
جین : ( در خونه رو باز میکنه و به داداشش میگه گمشو بیرون )
شوگا : ( قبل از اینکه داداشش بخاد اینکار و کنه دستشو میگیره و محکم فشارش میده )
جیهوپ : خفه شو( داد)
جیمین : بهتره تا جرت ندادم از خونم گوشی بیرون.
تهیونگ : ( یه سیلی محکم بهش میزنه و میگه حق نداری دیگه دست بهش بزنی)
جونگ کوک : ( یه دادی سرش میزنه و کاری میکنه که بچه تو خودش برینه ) 😂
۱۴.۰k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.