پشت دیوار همین کوچه به دارم بزنید

پشت دیوار همین کوچــه به دارم بزنید

من که رفتم بنشینید و ... هوارم بزنید

باد هم آگهـــی مرگ مرا خواهد برد

بنویسید که: "بد بودم" و جارم بزنید

من از آیین شما سیر شدم ... سیر شدم

پنجـــه در هر چه کـه من واهمه دارم بزنید

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!

خبـــر مرگ مرا طعنــــه به یــــارم بزنید

آی! آنها! که به بی برگی من می خندید!

مرد باشید و ... بیایید ... و ... کنارم بزنید


دیدگاه ها (۱)

ای خیره به این خیره چه زیباست نگاهت !جانم به لب آمد چه فریبا...

فکر کن باران شبی نم نم بیاید، وای نهیار ِ مو خرمایی ات از بم...

من حسودم جانم!حسادتِ من با تو زمین تا آسمان فرق دارد؛حسادتِ ...

‌در حیرتَم که دیده ازاوبَر نداشتمْدل راچگونه بُرذ که چَشمم خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط