تک پارتی از شوگا
چقدر یه نفر میتونه کیوت باشه آخه هر دفعه میبینمش دلم براش آب میشه خیلی کیوته
همیشه سعی میکنه منو بخندونه منم سعی میکنم وقتی با هم میریم بیرون بهش کُلی خوش بگذره اما متوجه شدم این حسی که من به اون دارم حس دوستی نیست
نخواستم قبول کنم
ولی عاشقش شده بودم
تصمیم گرفتم بهش اعتراف کنم
چن بار خواستم بهش بگم اما هرموقعه چهره کیوتشو میدیدم همه چی یادم میرفت
اینبار خودمو جم و جور کردم و کلی فکرکردم چجور بهش بگم که بهم زنگ زد
_ سلام ا.ت شی
+ سلام یونگی چطوری
_ خوبم مرسی ، امروز کاری نداری؟
+ نه امروز بیکارم
_ منم ، میای بریم بیرون؟
+ عاره حتما
_ الا ساعت چهاره ساعت هفت میام دنبالت
+ اوکی کجا بریم؟
_میریم شهر بازی
+ واو عالیه اوکی
واییی باورم نمیشد الا همه چی اوکی بود فقط باید بهش بگم هوف
وایییی حالا چی بپوشم
با وسواس زیادی رفت و یه لباس انتخاب کردم( عکس لباس رو براتون میزارم)
واییییییییییی هنوز آرایشم مونده ساعت شیشه یه ارایش ساده کرد و نشست رو مبل و با خودش کُلی تمرین کرد
واییی گند نزنم خوبه ، اگه بگه نه چی واییی
گوشی زنگ خورد🎶
_ ا.ت شی من دم درم زود بیا
+ باشه اومدم
اینقدر ذوق داشت که سریع رفت بیرون و یادش نبود چه کفش های پوشیده و با دمپایی اومده بود
+ انیونگ اوپا
_ انیونگ بریم؟
+ عاره
_ ولی یه چیزی
+ چی؟
_میخوای با اون دمپایی ها بیای؟
+ دمپایی؟ههههههههععع واییی هواسم نبود الا عوضش میکنم
با اون خنده های لسه ایش هواسم پرت شد و فقط زل زدم به لب هاش
_ یاااا یه پینگاه میکنی منحرف
+ منظوری نداشتم هواسم نبود
_عاااا باشه هواست نبود ولی من هواسم بود
اینو گفت و لب هاشو روی لب های دخترگذاشت
شکه شده بود واقعا خوب بود که اون اول بهش پیشنهاد داده بود
۴مین بعد
_ ا.ت شی سارانگه ( دوست دارم)تو هم منو دوس داری؟
+ منم دوست دارم یونگی
_ واقعااااا
+ اممم
_ پس تو از الا به بعد مال منی
همیشه سعی میکنه منو بخندونه منم سعی میکنم وقتی با هم میریم بیرون بهش کُلی خوش بگذره اما متوجه شدم این حسی که من به اون دارم حس دوستی نیست
نخواستم قبول کنم
ولی عاشقش شده بودم
تصمیم گرفتم بهش اعتراف کنم
چن بار خواستم بهش بگم اما هرموقعه چهره کیوتشو میدیدم همه چی یادم میرفت
اینبار خودمو جم و جور کردم و کلی فکرکردم چجور بهش بگم که بهم زنگ زد
_ سلام ا.ت شی
+ سلام یونگی چطوری
_ خوبم مرسی ، امروز کاری نداری؟
+ نه امروز بیکارم
_ منم ، میای بریم بیرون؟
+ عاره حتما
_ الا ساعت چهاره ساعت هفت میام دنبالت
+ اوکی کجا بریم؟
_میریم شهر بازی
+ واو عالیه اوکی
واییی باورم نمیشد الا همه چی اوکی بود فقط باید بهش بگم هوف
وایییی حالا چی بپوشم
با وسواس زیادی رفت و یه لباس انتخاب کردم( عکس لباس رو براتون میزارم)
واییییییییییی هنوز آرایشم مونده ساعت شیشه یه ارایش ساده کرد و نشست رو مبل و با خودش کُلی تمرین کرد
واییی گند نزنم خوبه ، اگه بگه نه چی واییی
گوشی زنگ خورد🎶
_ ا.ت شی من دم درم زود بیا
+ باشه اومدم
اینقدر ذوق داشت که سریع رفت بیرون و یادش نبود چه کفش های پوشیده و با دمپایی اومده بود
+ انیونگ اوپا
_ انیونگ بریم؟
+ عاره
_ ولی یه چیزی
+ چی؟
_میخوای با اون دمپایی ها بیای؟
+ دمپایی؟ههههههههععع واییی هواسم نبود الا عوضش میکنم
با اون خنده های لسه ایش هواسم پرت شد و فقط زل زدم به لب هاش
_ یاااا یه پینگاه میکنی منحرف
+ منظوری نداشتم هواسم نبود
_عاااا باشه هواست نبود ولی من هواسم بود
اینو گفت و لب هاشو روی لب های دخترگذاشت
شکه شده بود واقعا خوب بود که اون اول بهش پیشنهاد داده بود
۴مین بعد
_ ا.ت شی سارانگه ( دوست دارم)تو هم منو دوس داری؟
+ منم دوست دارم یونگی
_ واقعااااا
+ اممم
_ پس تو از الا به بعد مال منی
۵۸.۶k
۰۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.