تک پارتی از موچی
خیلی بده همه ی دنیات بشه یه نفر و اون یه نفر تو رو فقط به چشم یه دوست ببینه
شاید کسی درک نکنه
ولی خیلی دردناک تر از چیزیه که بشه تصورش کرد
حاضر بودم تمام دنیامو به پای اون بریزم
حاضربودم هر کاری که میگه انجام بدم ولی فقط کنارش باشم حتی برای چند لحظه ام که شده....
اون اینو میدونست اما اهمیتی نمیداد
نمیدونم چرا عاشقش شدم
خیلی سعی کردم باهاش کنار بیام اما نشد
چند بار خواستم بهش بفهمونم من واقعا دوستش دارم اما...ترسیدم
ترسیدم از اینکه جواب منفی بهم بده.
تمام شجاعتمو جمع کردم و خواستم بهش اعتراف کنم ترسیدم رو در رو بهش بگم نمیخواستم دوستیمون به هم بخوره
نمیدونستم باید سکوت کنم یا بهش بگم
اما یه فرصت خوب برام پیش اومد که بتونم بهش بگم اگه هم جوابش منفی بود بهش بگم همش یه شوخی بوده تا دوستیمون به هم نخوره
که دوستم به یه چالش دعوتم کرد و منم خوشحال شدم که اینجور میتونم بهش اعتراف کنم
با تمام استرسی که داشتم بهش پیام دادم
همیشه پیام هامو زود سین میگرد و این خوشحالم میکرد
+ جیمین
_ سلام بله؟
+ اممم..ممم یه چیزی بگم؟
_ بگو ، نکنه چیزی شده؟
+ نه چیزی نشده
_ خو بگو
+ دوست دادم
_ چی داری میگی! عاااا فهمیدم نکنه داری جرعت و حقیقت بازی میکنی؟
+ نه
_ واقعی داری میگی؟
+ عاممم عاره
جوابت چیه؟
_ نه
با دیدن این کلمه صدای خورد شدن قلبم رو شنیدم اما نخواستم دوستیمون به هم بخوره
+ یاااا خیلی بدی این یه چالش بود
_ واقعا داری میگی
+ عاره چالش بود
_مطمئنی
منم واسه اینکه باور کنه اسکرین پیام دوستمو فرستادم
_ عاااا خوب شد که واقعی نبود
+ ام فقط یه چالش بود
اما من هنوز به دوست داشتنش ادامه میدم:)
شاید کسی درک نکنه
ولی خیلی دردناک تر از چیزیه که بشه تصورش کرد
حاضر بودم تمام دنیامو به پای اون بریزم
حاضربودم هر کاری که میگه انجام بدم ولی فقط کنارش باشم حتی برای چند لحظه ام که شده....
اون اینو میدونست اما اهمیتی نمیداد
نمیدونم چرا عاشقش شدم
خیلی سعی کردم باهاش کنار بیام اما نشد
چند بار خواستم بهش بفهمونم من واقعا دوستش دارم اما...ترسیدم
ترسیدم از اینکه جواب منفی بهم بده.
تمام شجاعتمو جمع کردم و خواستم بهش اعتراف کنم ترسیدم رو در رو بهش بگم نمیخواستم دوستیمون به هم بخوره
نمیدونستم باید سکوت کنم یا بهش بگم
اما یه فرصت خوب برام پیش اومد که بتونم بهش بگم اگه هم جوابش منفی بود بهش بگم همش یه شوخی بوده تا دوستیمون به هم نخوره
که دوستم به یه چالش دعوتم کرد و منم خوشحال شدم که اینجور میتونم بهش اعتراف کنم
با تمام استرسی که داشتم بهش پیام دادم
همیشه پیام هامو زود سین میگرد و این خوشحالم میکرد
+ جیمین
_ سلام بله؟
+ اممم..ممم یه چیزی بگم؟
_ بگو ، نکنه چیزی شده؟
+ نه چیزی نشده
_ خو بگو
+ دوست دادم
_ چی داری میگی! عاااا فهمیدم نکنه داری جرعت و حقیقت بازی میکنی؟
+ نه
_ واقعی داری میگی؟
+ عاممم عاره
جوابت چیه؟
_ نه
با دیدن این کلمه صدای خورد شدن قلبم رو شنیدم اما نخواستم دوستیمون به هم بخوره
+ یاااا خیلی بدی این یه چالش بود
_ واقعا داری میگی
+ عاره چالش بود
_مطمئنی
منم واسه اینکه باور کنه اسکرین پیام دوستمو فرستادم
_ عاااا خوب شد که واقعی نبود
+ ام فقط یه چالش بود
اما من هنوز به دوست داشتنش ادامه میدم:)
۴۷.۴k
۰۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.