نام رمان: تمنای بهار
نام رمان: تمنای بهار
نویسنده: آرزو آریافر کاربر انجمن نودهشتیا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
هدف: نشان دادن اشتباهات آدمها که توان مقابله با مشکلات رو ندارن که جزئیاتی از رمان براساس واقعیت نوشته شده.
ساعت پارت گذاری:نامعلوم
خلاصه: تمنای بهار، روایتگر قصهی دختریست که از دشواری و سختی فراوان زندگیش، دست به انجام کاری میزند. او صرفا به دنبال زندگی سراسر آرامش هست؛ بیخبر از اینکه سرنوشت مانعی سخت سر راهش قرار میدهد.
در آن سوی قصه، مردی با وجود پرتلاطمش قرار دارد که از زمین و زمان جدا شده و دست عشق به سمت بهار زندگیش دراز میکند؛ اما...
و این شروع ماجراست!
مقدمه:
آمدی با من نگفتی از درون خستهات
از درونت از نگاهی که شده وابستهات
بی ترانه، بی هیاهو، سرد، آرام و خموش
از درون کوی بدحالان گذر کردی تو دوش
با نگاهی پرتمنا بردی از یادت مرا
گرچه این دل پر زغوغا، خالیش کردی ز ما
رفتی و در دل سپردی یادگارم، خاطرم
رفتی و حتی ندیدی گرد غم بر ظاهرم
بر لبت مهر سکوتی را نشاندی بی وفا
در دلت، نجوا بکردی با پریشان حال ما
رفتی و با رفتنت فکر گذر کردی ز دل
رفتی و باز آرزوی بودنت ماندهاست به دل
https://forum.98ia2.ir/topic/17098-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%85%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88-%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A7/?do=getLastComment
نویسنده: آرزو آریافر کاربر انجمن نودهشتیا
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
هدف: نشان دادن اشتباهات آدمها که توان مقابله با مشکلات رو ندارن که جزئیاتی از رمان براساس واقعیت نوشته شده.
ساعت پارت گذاری:نامعلوم
خلاصه: تمنای بهار، روایتگر قصهی دختریست که از دشواری و سختی فراوان زندگیش، دست به انجام کاری میزند. او صرفا به دنبال زندگی سراسر آرامش هست؛ بیخبر از اینکه سرنوشت مانعی سخت سر راهش قرار میدهد.
در آن سوی قصه، مردی با وجود پرتلاطمش قرار دارد که از زمین و زمان جدا شده و دست عشق به سمت بهار زندگیش دراز میکند؛ اما...
و این شروع ماجراست!
مقدمه:
آمدی با من نگفتی از درون خستهات
از درونت از نگاهی که شده وابستهات
بی ترانه، بی هیاهو، سرد، آرام و خموش
از درون کوی بدحالان گذر کردی تو دوش
با نگاهی پرتمنا بردی از یادت مرا
گرچه این دل پر زغوغا، خالیش کردی ز ما
رفتی و در دل سپردی یادگارم، خاطرم
رفتی و حتی ندیدی گرد غم بر ظاهرم
بر لبت مهر سکوتی را نشاندی بی وفا
در دلت، نجوا بکردی با پریشان حال ما
رفتی و با رفتنت فکر گذر کردی ز دل
رفتی و باز آرزوی بودنت ماندهاست به دل
https://forum.98ia2.ir/topic/17098-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%85%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88-%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%AF%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D8%A7/?do=getLastComment
۱.۳k
۲۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.