ثواب این سروده را تقدیم مینمایم به ارواح اموات همه عزیزان
ثواب این سروده را تقدیم مینمایم به ارواح اموات همه عزیزان بدون از استثنا
(((روحشان شاد و یادشان گرامیباد.)))
**********
((( نغمه های عاشقانه )))
مهدی اَم : ای دلبر ای آرامِ جان .
رخ به ما بنما , تو ای سروِ چمان .
* نو گلِ گلزار و باغِ احمدی .
در زمین جویَم تو را , یا آسمان .
کِی به دیدارِ تو روشن می شود .
دیده یِ خاموشِ ما روشندلان .
گر زلیخا شد چنان , یوسف چنین .
نیست دیدن چون شنیدن , بی گمان .
* کربلا هم در کنارِ علقمه .
دیده ام , محرابِ عشقت را عیان .
دیدگانم , در به در دنبالِ توست .
تا بجوید از تو شاید یک نشان .
چون که نائل می شوم بر آرزو .
می روی از پیشِ من , دامن کشان .
بند بندم را , چو از هم بگسلند .
تارِ مویَت را , نبخشم به جهان .
گر زبان از کامِ من , بیرون کشند .
باز می گویم که : یا صاحب زمان .
چون که بشکافند این بطنِ دلم .
می درخشد نامِ تو , بر لوحِ آن .
* دلبرا : جانم به قربانت , بیا .
تا شود دنیا رها , از این خزان .
* در حضورت : دادخواهی ها کنم .
چون تو هستی , صاحبِ کون و مکان .
* آمدم نزدیکِ شهرت سامرا. .
شاهراهش , بسته شد بر عاشقان .
* آرزو در حسرتِ دیدار شد .
چون نبودم لایقِ آن میزبان .
* من دعایِ فَرجَت نجوا کنم .
تا رها یابم , ز هجرانی گران .
چون اِجابت شد دعاهایم : عظیم .
تار و پودم می شود گوهر فشان .
*** در رکابِ کاروانِ آرزو .
ره سپارم : سویِ ملکِ جمکران .
((( جانِ من فدایِ صاحب الزّمان )))
((( جانِ من فدایِ صاحب الزّمان )))
====================
شاعر = عبدالعظیم عربی از خوزستان .
(((روحشان شاد و یادشان گرامیباد.)))
**********
((( نغمه های عاشقانه )))
مهدی اَم : ای دلبر ای آرامِ جان .
رخ به ما بنما , تو ای سروِ چمان .
* نو گلِ گلزار و باغِ احمدی .
در زمین جویَم تو را , یا آسمان .
کِی به دیدارِ تو روشن می شود .
دیده یِ خاموشِ ما روشندلان .
گر زلیخا شد چنان , یوسف چنین .
نیست دیدن چون شنیدن , بی گمان .
* کربلا هم در کنارِ علقمه .
دیده ام , محرابِ عشقت را عیان .
دیدگانم , در به در دنبالِ توست .
تا بجوید از تو شاید یک نشان .
چون که نائل می شوم بر آرزو .
می روی از پیشِ من , دامن کشان .
بند بندم را , چو از هم بگسلند .
تارِ مویَت را , نبخشم به جهان .
گر زبان از کامِ من , بیرون کشند .
باز می گویم که : یا صاحب زمان .
چون که بشکافند این بطنِ دلم .
می درخشد نامِ تو , بر لوحِ آن .
* دلبرا : جانم به قربانت , بیا .
تا شود دنیا رها , از این خزان .
* در حضورت : دادخواهی ها کنم .
چون تو هستی , صاحبِ کون و مکان .
* آمدم نزدیکِ شهرت سامرا. .
شاهراهش , بسته شد بر عاشقان .
* آرزو در حسرتِ دیدار شد .
چون نبودم لایقِ آن میزبان .
* من دعایِ فَرجَت نجوا کنم .
تا رها یابم , ز هجرانی گران .
چون اِجابت شد دعاهایم : عظیم .
تار و پودم می شود گوهر فشان .
*** در رکابِ کاروانِ آرزو .
ره سپارم : سویِ ملکِ جمکران .
((( جانِ من فدایِ صاحب الزّمان )))
((( جانِ من فدایِ صاحب الزّمان )))
====================
شاعر = عبدالعظیم عربی از خوزستان .
۲۷.۳k
۰۷ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.