تعداد صفحات
تعداد صفحات: ۹۹
با صدای در بیدار شدم میدونستم بازم این ابجی خل و چلمونه بی خیال اصلا تکون نخوردم
خودمو زدم به خواب
سارا: باز که مثل خرس خوابیدی کیان بلند شو ببینم
من:جون مادرت بی خیال خوابم میاد
یه دفعه پتومو از سرم کشید
سارا:خره اگه تا ۱۰ دقیقه دیگه بلند نشی با پارچ آب میام سراغت
رفت یه نگاه به ساعتم انداختم ۱.۰۰ بعد از ظهر بود فهمیدم حق داره با پارچ اب بیاد
اخه کدوم ادم سالمی تا این وقت روز میخوابه؟
دوش گرفتم و رفتم پایین امروزم که جمعس و بابا هم خونست اشپز خونه رفتمو بلند سالم
کردم:سالم بر پدر و مادر گراااامی...
اه بازم که اخمای این پدر ما توی همه
بابا:چه عجب بالخره شاهزاده بیدار شد میخاستی میخوابیدی بعدا بلند میشدی
من: اخه پدر من امروز تعطیلیه حق ندارم بخوابم؟
با صدای در بیدار شدم میدونستم بازم این ابجی خل و چلمونه بی خیال اصلا تکون نخوردم
خودمو زدم به خواب
سارا: باز که مثل خرس خوابیدی کیان بلند شو ببینم
من:جون مادرت بی خیال خوابم میاد
یه دفعه پتومو از سرم کشید
سارا:خره اگه تا ۱۰ دقیقه دیگه بلند نشی با پارچ آب میام سراغت
رفت یه نگاه به ساعتم انداختم ۱.۰۰ بعد از ظهر بود فهمیدم حق داره با پارچ اب بیاد
اخه کدوم ادم سالمی تا این وقت روز میخوابه؟
دوش گرفتم و رفتم پایین امروزم که جمعس و بابا هم خونست اشپز خونه رفتمو بلند سالم
کردم:سالم بر پدر و مادر گراااامی...
اه بازم که اخمای این پدر ما توی همه
بابا:چه عجب بالخره شاهزاده بیدار شد میخاستی میخوابیدی بعدا بلند میشدی
من: اخه پدر من امروز تعطیلیه حق ندارم بخوابم؟
- ۱.۳k
- ۱۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط