فصل ۲ پارت ۱ وقتی قاتل بودین
فصل ۲ پارت ۱ وقتی قاتل بودین
رفتم داخل اتاق جلسه که با صحنه ای مواجه شدم که خشکم زد و بهم با یک لبخند تلخ سلام کرد ولی دیگه بهش حسی نداشتم و از دستش عصبانی بودم و من با بچه ها بهش سلام کردیم من با سردی بهش سلام کردم ولی در کمتل تعجب دخترا و پسرا هم با سردی سلام کردن اوناهم تعجب کردن ولی به روی خودمون نیاوردیم
...........
+سلام(لبخند تلخ)
_سلام(سرد)
×سلام (سرد)
*سلام(سرد)
÷سلام(سرد)
#سلام (سرد)
_خب بشینید
(جلسه تموم شد و ا.ت سریع از اتاق اومد بیرون)
...........
ویو ا.ت
تو اتاق جلسه منتظر بچه ها بودم دلم به شدت براشون تنگ شده بود من بعد اتفاق چند سال پیش دیگه کسی رو نکشتم اومدن داخل من با یک لبخن تلخ سلام کردن و اونا هم تعجب کرده بودن ولی به روی خودشون نیاوردن سلام کردن اما سرد جلسه خوب پیش رفت یعنی ما الان شریک بودیم و من زود از اتاق اومدم بیرون و با متورم از اون شرکت دور شدم حالم خوب نبود رفتم خونه من ۵ سال پیش که تیر خردم توسط سوهو اونا منو اونجا ول کردن ولی آدمای سوهو دکتر خبر کردن و زنده موندن من یک معجزه بود گفتن که بد از ۵ سال دخترا و پسرا رو پیدا کردم خب رسیدم خونه میخواستم امشب برم بار ساعت ۸ میخواستم برم ساعت ۵ بود پس چرت زدم ۳ ساعت گذشت آلارم گوشیم زنگ خورد از خواب بیدار شدم یک حموم ۲۰ مینی گرفتم یک لباس باز پوشیدم ولی آرایش ملایم کردم چون غلیظ دوست نداشتم با ماشینم رفتم بار رسیدم بار بنزمو پارک کردم آخه پولدار بودم رفتم داخل بار
که یهو...
رفتم داخل اتاق جلسه که با صحنه ای مواجه شدم که خشکم زد و بهم با یک لبخند تلخ سلام کرد ولی دیگه بهش حسی نداشتم و از دستش عصبانی بودم و من با بچه ها بهش سلام کردیم من با سردی بهش سلام کردم ولی در کمتل تعجب دخترا و پسرا هم با سردی سلام کردن اوناهم تعجب کردن ولی به روی خودمون نیاوردیم
...........
+سلام(لبخند تلخ)
_سلام(سرد)
×سلام (سرد)
*سلام(سرد)
÷سلام(سرد)
#سلام (سرد)
_خب بشینید
(جلسه تموم شد و ا.ت سریع از اتاق اومد بیرون)
...........
ویو ا.ت
تو اتاق جلسه منتظر بچه ها بودم دلم به شدت براشون تنگ شده بود من بعد اتفاق چند سال پیش دیگه کسی رو نکشتم اومدن داخل من با یک لبخن تلخ سلام کردن و اونا هم تعجب کرده بودن ولی به روی خودشون نیاوردن سلام کردن اما سرد جلسه خوب پیش رفت یعنی ما الان شریک بودیم و من زود از اتاق اومدم بیرون و با متورم از اون شرکت دور شدم حالم خوب نبود رفتم خونه من ۵ سال پیش که تیر خردم توسط سوهو اونا منو اونجا ول کردن ولی آدمای سوهو دکتر خبر کردن و زنده موندن من یک معجزه بود گفتن که بد از ۵ سال دخترا و پسرا رو پیدا کردم خب رسیدم خونه میخواستم امشب برم بار ساعت ۸ میخواستم برم ساعت ۵ بود پس چرت زدم ۳ ساعت گذشت آلارم گوشیم زنگ خورد از خواب بیدار شدم یک حموم ۲۰ مینی گرفتم یک لباس باز پوشیدم ولی آرایش ملایم کردم چون غلیظ دوست نداشتم با ماشینم رفتم بار رسیدم بار بنزمو پارک کردم آخه پولدار بودم رفتم داخل بار
که یهو...
۱.۲k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.