رمان زهر گل
رمان زهر گل🫂
رضا: مال خودم می کنمت چه بخوای چه نخوای
یعنی انگار کیلو کیلو تو دلم قند آب بیشد ولی چرا؟
دست از افکارم برداشتم و برای اینکه پرو نشه گفتم:
پانیذ: هووووووی چی میگی تو برو کنار بیبینم.
علاوه بر اینکمه نرفت کنا سرش رو برد تو گودی گردنم بو کشید سرش را رسوند به گوشم. لیسی به لاله گوشم زد.
پانیذ: نک
گازی که از گردنم گرفت و حرفم را نتونستم تموم کنم و تبدیل به اخ شد
رضا چی گفتی؟
پانیذ: مردک بی عقل من دوست پسر دارم(باداد)
یهو رگ گردنش باد کرد صورتش به کبودی می زد.
رضا: برو آماده شو بریم.
سرش رو آور کنار گوشم و زم زمه کرد
رضا: حساب دوست پسرتم معلوم میکنم. تو مال منی حق منی بفهم.
پانیذ: دوسم داری
قهقه ای سرداد و گفت
رضا: خیلی خوش بینی برو آماده شو
حرفش را نفهمیدم ولی رفتم آماده شدم و رفتیم خرید.
۲ساعت بعد
#رضا
از خستگی داشتم میمردم رفتم تو اتاقم.
هنوز چشامو روی هم نزاشته بودم که صدای تقه در آمد لعنتی حواله شخص پشت در کردم و درو باز کردم. پانیذ پشت در بود
رضا: جانم؟
#پانیذ
با حرفش قند تودلم آب شد.
پانیذ: بخاری اتاقم خرابه میشه تو اتاق تو بخوابم.
رضا: اره؛ بیا تو
رفتم تو بعد از کلی سرو کله زدن با مردک سر خوابیدن بالاخره دوتایی روی تخت خوابیدیم.
رضا:...........
از حرفی که زد تنم لرزید
یعنی چی گفت؟ 🤣
رضا: مال خودم می کنمت چه بخوای چه نخوای
یعنی انگار کیلو کیلو تو دلم قند آب بیشد ولی چرا؟
دست از افکارم برداشتم و برای اینکه پرو نشه گفتم:
پانیذ: هووووووی چی میگی تو برو کنار بیبینم.
علاوه بر اینکمه نرفت کنا سرش رو برد تو گودی گردنم بو کشید سرش را رسوند به گوشم. لیسی به لاله گوشم زد.
پانیذ: نک
گازی که از گردنم گرفت و حرفم را نتونستم تموم کنم و تبدیل به اخ شد
رضا چی گفتی؟
پانیذ: مردک بی عقل من دوست پسر دارم(باداد)
یهو رگ گردنش باد کرد صورتش به کبودی می زد.
رضا: برو آماده شو بریم.
سرش رو آور کنار گوشم و زم زمه کرد
رضا: حساب دوست پسرتم معلوم میکنم. تو مال منی حق منی بفهم.
پانیذ: دوسم داری
قهقه ای سرداد و گفت
رضا: خیلی خوش بینی برو آماده شو
حرفش را نفهمیدم ولی رفتم آماده شدم و رفتیم خرید.
۲ساعت بعد
#رضا
از خستگی داشتم میمردم رفتم تو اتاقم.
هنوز چشامو روی هم نزاشته بودم که صدای تقه در آمد لعنتی حواله شخص پشت در کردم و درو باز کردم. پانیذ پشت در بود
رضا: جانم؟
#پانیذ
با حرفش قند تودلم آب شد.
پانیذ: بخاری اتاقم خرابه میشه تو اتاق تو بخوابم.
رضا: اره؛ بیا تو
رفتم تو بعد از کلی سرو کله زدن با مردک سر خوابیدن بالاخره دوتایی روی تخت خوابیدیم.
رضا:...........
از حرفی که زد تنم لرزید
یعنی چی گفت؟ 🤣
- ۱.۹k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط