Parallel Hearts

پارت سوم




جونگکوک:میگن یه پرتال عجیبه که سه روز پیش یهو توی جنگل به وجود اومده و ازش صدا های عجیبی میاد و فردا می‌خوام برن ببیننش
جیمین:خب پس بزار اول بریم برای تست جنسیت تو بعد بریم سمت پرتال
جونگکوک:باشه پس بریم
pov
کوک و جیمین به سمت مطب رفتند و وقتی جواب تست آمد به سمت اتاق دکتر رفتند
دکتر: سلام به بیمار همیشگی ما جونگکوک عزیز چند وقتی میشه نیومده بودی و خبر خوب بعد از چند سال بالاخره معلوم شد
جونگکوک:واقع-
جیمین:واقعااا چه خوب حالا چی هست؟رایحه اش چیه؟ زود زود بگو لطفاً
دکتر:اوه آقای پارک شما از جونگکوک بیشتر منتظرین و ذوق دارین و جناب جئون جنسیتشون آلفای خون خالصه و رایحه آسون درواقع ترکیبیه و در واقع مختلف به رایحه پخش می‌کنه طبق آزمایشات رایحه ی شما گل رز هستن
جونگکوک:اوه واقعا انتظار نداشتم فکر میکردم شاید بتا باشم
جیمین:وا ده هلللل کوکییی تو آلفای خون خالصی نگا دیدی گفتم دیدی گفتم آلفا میشی
جونگکوک:ممنونم ازتون دکتر من دیگه میرم از همه کمک هاتون در این چند سال ممنونم، پارک جیمین انقدر جیغ نکش
کوک و جیمین:خدافظ و ممنون
دکتر:خواهش میکنم امیدوارم همیشه سالم و خوشحال باشید خداحافظ
pov
به سمت جنگل پشت خونه ی نامجین رفتند و یه پرتال عجیب بزرگ که دور آن با رنگ های آبی و بنفش و خاکستری پوشیده شده بود و رنگ های درون پرتال قهوه ایی و نارنجی و طلایی بود و وقتی نزدیک پرتال شدند شروع کرد به باز و بسته شدن و صدای حیواناتی از جمله آهو و گرگ و گوزن و روباه و صدای پرندگان مختلف صدای بازار و مردم و بوی جنگل و گل های مختلف بود که وقتی کوک و جیمین نزدیک پرتال شدند یهو به دوران آن فرو رفتند
∆یعنی تو ذهنش حرف میزنم
ویو جونگکوک:
∆اینجا کجاست؟چرا سرم گیج میره؟چرا رو به جای نرم خوابیدم؟مگه ما توی جنگل نبودیم؟وایساا!! چیم کجاست؟
جونگکوک:چیم؟جیمین؟کجایی؟الان وقت شوخی نیست کجایی!
ناشناس:اوه کوکی عزیزم بیدار شدی؟باز کابوس دیدی؟چیشده؟
جونگکوک:ها؟!من کجام؟ دوربین مخفیه؟
ناشناس:عزیزم آروم باش چیشده؟دوربین مخفی چیه؟
جونگکوک:تو کی ایی ؟جیمین کجاست؟