عشق مافیا p⁸

ا/ت=لیا
تهیونگ=ته



ویو لیا

واقعا این مافیا
آخه چرا این همه کیوت
ها چی؟
چی داری میگی لیا
افف چرا من اینشکلی شدم(احتمال عاشق شدن هس)


بعد 15 دقيقه تهیونگ اومده بود


ته:اومدم الان ماساژم بده



لیا:اول غذا بخور بعد



ته:نمیخام میخوام فقط ماساژم بدی




لیا:اگ نخوری اون کارم نمیکنم



بدو بدو رف نشست




ته:کی گفته من غذا نمی‌خورم خیلیم خوب میخورم


......


بعد از اینکه غذا خورد ماساژش دادم
تو پذیرایی نشسته بودیم که...



ویو تهیونگ
نمیدونم چرا این همه دوسش دارم
خیلی قلب پاکی داره
با اون یکی دختر ها فرق داره
الان یادم یه چیزی افتاد که باید بش میگفتم



تهیونگ:لیا



لیا:بل؟



تهیونگ:فردا یه پارتی هس
آیت پارتی هر سال بین مافیا ها برگذار میشه




لیا:خب؟




تهیونگ:میخوام که پارتنرم باشی




لیا:چی؟عمراا یکی دیگرو پیدا کن(میدونی میلیون ها نفر میخوان اینو بشنون از تهیونگ؟پس گه نخور قبول کن)




تهیونگ:فردا ساعت 7:30 میام دنبالت


و بدو بدو رفتم بالا



لیا:اف من با این چیکار کنم



منم رفتم بالا بخابم


(یه موضوع هی من یادم نمیاد که لیا با تهیونگ می‌خوابید یا تنها به خاطر همین این برا ذهن شما مونده هرجوری میخوایی‌تصور‌کنید😂🤌🏻)





.





.






.





.






.






.
The end
خب بیبی گرل ها دوستون دارم منتظر پارت بعدی باشید
لایک
فالو
کامنت
یادتون نره
شب خوش💜☁️