همیشه برده خواه تو همیشه مات خواه من

همیشه برده خواه تو ، همیشه مات خواه من !

بچین ، دوباره میزنیم ، سفید تو ، سیاه من !

             ستاره های مهره و مربعات روز و شب

             نشسته ام دوباره روبه روی قرص ماه ، من !

پیاده را دو خانه تو و من یکی نه بیشتر

همیشه کل راه تو ، همیشه نصف راه ، من !

             تمسخر و تکان اسب و اندکی درنگ ، تو

             نگاه و دست بر پیاده باز هم نگاه ، من !

یکی تو و یکی من و یکی تو و یکی نه من !

دوباره رو سفید تو ، دوباره رو سیاه من !       

             دوباره شاد لذت نبرد تن به تن تو و

             دوباره شرمسار ارتکاب این گناه من !

تو برده ای و من خوشم که در نبرد زندگی

تو هستی و نمانده ام دمی بدون شاه ، من .

 

# عاشقانه ...
دیدگاه ها (۱)

من آتش عشقم که جهان در اثرش سوختخورشید ، شبی پیش من آمد ، جگ...

قسمت این بود که من با تو معاصر باشمتا در این قصــــه پر حادث...

من که به تشخیص شما ، از هر نظر دیوانه امطبق خبرها آخرین دیوا...

گر چه هنگام سفر جاده ها جانکاه اندروی نقشه همه ی فاصله ها کو...

از همان روز اول قرار گذاشتیم که اگر رابطه‌مان خوب پیش نرفت، ...

پارت ۱۶+اوه پس یعنی میتونی سوار شی؟ نمیوفتی ازش کوتوله ؟ -چه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط