قصه بارانی ات را خوانده ام

قصه بارانی ات را خوانده ام
آمدم با چتری اما
فکر کردم
میشود این چتر را
بست و تو را احساس کرد
میشود با حرفهابت
زیر باران خیس شد
عشق را پنهان نکرد
تا شنید
حرفهایی از دل بارانی ات


#وحید_سرآبادانی_امید
دیدگاه ها (۷)

آغوش تو آرامشی در طوفان منبا قلب تو می تپد دنیا در جان منمیخ...

دو سه خط وصف تو گفتن ، چه گناهی دارد ؟ در خیالات تو خفتن ، چ...

ﮔﺎﻫﯽ ﻣﺴﯿﺮ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩﮔﺎﻫﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ...

امشب چشمانم را به باران می سپارم انگشتانم را به شعـر و در ان...

نام فیک: عشق مخفیPart: 36ویو جیمینات. باشهات. غذا خوردی؟جی. ...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط