فیک :♡✧When he was your aunt's son and...♡✧
فیک :♡✧When he was your aunt's son and...♡✧
♡✧When he was your aunt's son and...♡✧
°^°part2°^°
ویو ا.ت
داشتم از کلاس خارج میشدم که جونگ کوک جلمو گرفت
جونگ کوک :میخوام باهات حرف بزنم
موچ دستمو گرفت و منو با خودش میکشید منو برد پشت مدرسه و گفت
کوک (آدمین یزره عجله داره باید سریع بنویسه ): راجب خوانواده مادریت میدونی
ا.ت:نه ، مامانم همیشه بهش بگم میپیچونه اصلا به تو چه ربطی داره؟
سرمو کج کردم و یه ابرو رو بالا انداختم (😂)
کوک: الان نمیتونم چیزی بگم بهت ولی وقتی یه آهنگ که منم توش هستم پخش شد یه پسر قد کوتاه و مشکی که موهاش رو صورتشه رو اون...
که هانا داشت صدام میکرد
ا.ت :ببخشید من الان باید برم بعد ان بهم بگو باشه °چشمک😉
کوک:باشه °رفت
و ...
تو خماری بمونید
😉🫠🙃😂
♡✧When he was your aunt's son and...♡✧
°^°part2°^°
ویو ا.ت
داشتم از کلاس خارج میشدم که جونگ کوک جلمو گرفت
جونگ کوک :میخوام باهات حرف بزنم
موچ دستمو گرفت و منو با خودش میکشید منو برد پشت مدرسه و گفت
کوک (آدمین یزره عجله داره باید سریع بنویسه ): راجب خوانواده مادریت میدونی
ا.ت:نه ، مامانم همیشه بهش بگم میپیچونه اصلا به تو چه ربطی داره؟
سرمو کج کردم و یه ابرو رو بالا انداختم (😂)
کوک: الان نمیتونم چیزی بگم بهت ولی وقتی یه آهنگ که منم توش هستم پخش شد یه پسر قد کوتاه و مشکی که موهاش رو صورتشه رو اون...
که هانا داشت صدام میکرد
ا.ت :ببخشید من الان باید برم بعد ان بهم بگو باشه °چشمک😉
کوک:باشه °رفت
و ...
تو خماری بمونید
😉🫠🙃😂
۲.۱k
۰۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.