فرشته دورگه پارت۲۱
#فرشته_دورگه #پارت۲۱
وسایلامو جابه جا کردم
رها:خیلی خوشگلیا دختر عمو
من:مرسی عزیزم نظر لطفته
رها:بریم پایین همه منتظرن
سرمو تکون دادم رفتیم پایین دیدم ماکان و هاکان ورهاد نیستن
من:پسرا کجایین
رها:مگه نمیدونی ماکان اهنگم میخونه خواننده خانواده ماییع
من:جان مننن اون امکان نداره
رها:میخوایی ببینی هوم؟
من:اورع اورع
رفتیم هیچکس نبود که و میکروفون بع شدت بهم چشمک میزد
من:رها میخوام برات بخونم
رها:نه توروخدا گوشامو دوس دارم
من:گم بباش بابا الان میخونم
لیلا در واکن مایوم پشت در واکن مایوم این چه در واکردنع این ز بقیشم یادم نمیاد حالا یکی دیگه چه دلنواز اومدم اما باناز اومدم شکوفه ریز اومدم اما عزیز اومدم
رها:😂 😂 😂 😂 خدا نکشتت بخون بخون👏 👏
که یهو در بازشد و ماکان واون دوتا اومدن داخل
ماکان:نمنه اینجا چیکار میکنی
رها:😂 😂 دارع خوانندگی میکنه
هاکان:افرین عزیزم ادامه بده اورین
رهاد:جان جان بخون خودم قرشو میام
من:وایییی چتونه شماها؟مگه صدا پخش میشع
ماکان:اینقدر مونگلانع میخوندی دقت نکردی بلندگوها روشنه
من:نهههه مگه روشنه
هاکان:اوهوم و کل خانواده صدایی شمارو شنیدن
من:واییییی نگووووو خدایییی
رها:از اون موقع میگم درست حسابی بخون همین میشه دیگه
من:ولش موقع تولد بابابزرگ
رهاد:پایه این که بریم حیاط دوبه دو والیبال بازی کنیم
من:من که هستم رهام که هس ماکان و هاکان شماها چی؟
ماکان:بپا باد نبرتت بچه
من:شتتتت باوا
هاکان:من داور خودتون میدونین زیاد نمیتونم بدو بدو کنم
رفتیم حیاط هوهو خدایا کمکم کن رویی این بزغاله رو به اسفالت بمالم امیننننننن
سرویس و زدم دریافتش کرد
من:اقا اقا قبول نیس استپ چرا اون دوتا باهمن گروهشون قوی میشه
هاکان:وایی عر نزن ایس
من:همین که گفتم رهاد بیاد اینور رها بیاد اونور
هاکان:رهاد میری
رهاد:چاره ای دیگه ای نیس هس میرم
من:چیششش از خداتم باشه بی ادب
اقا چنان سرویس میزد ماکان انتر برقی مفسد فی الارض پولدار بی ریخت خوشتیپ کارمند خشکسوییی که دهنم باز موندع بود
رهاد:آیسان هواست کجاس ببازیم تو باید شام و حساب کنیا
اقا تا اینو گفت انگار برق بهم وصل کردن من پول بدم بره تو شکم این نره غول عمرا
اخرشم بازی مساوی تموم شد و قرار شد نصف پولو ماکان و نصفیم من حساب کنم
که گوشیم زنگ خورد اااا حامده که
از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت بچع ها
من:سلام حامد خوبی
حامد:مرسی توخوبی
من:قربونت چیشده زنگ زدی
حامد:اوت قرار داده بود باید امضاش کنی کی میایی
من:وایی تا شنبه اینجام
حامد:چه بد شد تا پنجشنبه اونجام بهت میزنگم پس بازم
من:چشم بای
رها:چندسالشه
رهاد:دوسش داری
من:نه بابا داداش شیریی منه و مدیر عامل شرکتمه
اون دوتا:اهان
وسایلامو جابه جا کردم
رها:خیلی خوشگلیا دختر عمو
من:مرسی عزیزم نظر لطفته
رها:بریم پایین همه منتظرن
سرمو تکون دادم رفتیم پایین دیدم ماکان و هاکان ورهاد نیستن
من:پسرا کجایین
رها:مگه نمیدونی ماکان اهنگم میخونه خواننده خانواده ماییع
من:جان مننن اون امکان نداره
رها:میخوایی ببینی هوم؟
من:اورع اورع
رفتیم هیچکس نبود که و میکروفون بع شدت بهم چشمک میزد
من:رها میخوام برات بخونم
رها:نه توروخدا گوشامو دوس دارم
من:گم بباش بابا الان میخونم
لیلا در واکن مایوم پشت در واکن مایوم این چه در واکردنع این ز بقیشم یادم نمیاد حالا یکی دیگه چه دلنواز اومدم اما باناز اومدم شکوفه ریز اومدم اما عزیز اومدم
رها:😂 😂 😂 😂 خدا نکشتت بخون بخون👏 👏
که یهو در بازشد و ماکان واون دوتا اومدن داخل
ماکان:نمنه اینجا چیکار میکنی
رها:😂 😂 دارع خوانندگی میکنه
هاکان:افرین عزیزم ادامه بده اورین
رهاد:جان جان بخون خودم قرشو میام
من:وایییی چتونه شماها؟مگه صدا پخش میشع
ماکان:اینقدر مونگلانع میخوندی دقت نکردی بلندگوها روشنه
من:نهههه مگه روشنه
هاکان:اوهوم و کل خانواده صدایی شمارو شنیدن
من:واییییی نگووووو خدایییی
رها:از اون موقع میگم درست حسابی بخون همین میشه دیگه
من:ولش موقع تولد بابابزرگ
رهاد:پایه این که بریم حیاط دوبه دو والیبال بازی کنیم
من:من که هستم رهام که هس ماکان و هاکان شماها چی؟
ماکان:بپا باد نبرتت بچه
من:شتتتت باوا
هاکان:من داور خودتون میدونین زیاد نمیتونم بدو بدو کنم
رفتیم حیاط هوهو خدایا کمکم کن رویی این بزغاله رو به اسفالت بمالم امیننننننن
سرویس و زدم دریافتش کرد
من:اقا اقا قبول نیس استپ چرا اون دوتا باهمن گروهشون قوی میشه
هاکان:وایی عر نزن ایس
من:همین که گفتم رهاد بیاد اینور رها بیاد اونور
هاکان:رهاد میری
رهاد:چاره ای دیگه ای نیس هس میرم
من:چیششش از خداتم باشه بی ادب
اقا چنان سرویس میزد ماکان انتر برقی مفسد فی الارض پولدار بی ریخت خوشتیپ کارمند خشکسوییی که دهنم باز موندع بود
رهاد:آیسان هواست کجاس ببازیم تو باید شام و حساب کنیا
اقا تا اینو گفت انگار برق بهم وصل کردن من پول بدم بره تو شکم این نره غول عمرا
اخرشم بازی مساوی تموم شد و قرار شد نصف پولو ماکان و نصفیم من حساب کنم
که گوشیم زنگ خورد اااا حامده که
از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت بچع ها
من:سلام حامد خوبی
حامد:مرسی توخوبی
من:قربونت چیشده زنگ زدی
حامد:اوت قرار داده بود باید امضاش کنی کی میایی
من:وایی تا شنبه اینجام
حامد:چه بد شد تا پنجشنبه اونجام بهت میزنگم پس بازم
من:چشم بای
رها:چندسالشه
رهاد:دوسش داری
من:نه بابا داداش شیریی منه و مدیر عامل شرکتمه
اون دوتا:اهان
۴.۳k
۱۰ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.