Pov : وقتی از سفر کاری بعد دوماه برگشت
Pov : وقتی از سفر کاری بعد دوماه برگشت
ویو چان
امروز بلاخره برمیگردم خونه از سفر کاریم درست دوماهه که آت رو ندیدم دلم برا لمس کردنش تنگ شده دلم برا همه چی تنگ شده حتی برا تختم حتی برا میز کاریم خلاصه امروز ساعت ۲ شب پرواز دارم ( آت نمیدونه چان شب برمیگرده ) کم کم دارم کارو تموم میکنم برم هتل استراحت کنم و وسایل هامو جم کنم برم کره
ویو ات
امروزم مثل همیشه از دانشگاه برگشتم تا برم خونه یه چیزی بخورم و به درس و مشقم برسم دوماهه میشه که من وان رو ندیدم و خیلی تنها شدم دلم براش تنگ شده خیلی زیاد دلم برا کشیدن موهای سرش تنگ شده صبر کن بزار برگرده باهاش قهر میکنم که چرا این همه مدت منو تنها گذاشته ایش قهرم
( پرش زمانی تا هواپیما )
ویو چان
تقریباً همه توی هواپیما نشسته بودن کم کم داشت از روی باند فرودگاه پرواز میکرد. بی صبرانه منتظر بودم برم خونه از طرفی خیلی خسته بودم حدود دوساعت بعد رسیدم کره بله کشورم کرههههه سلاممممممم بدو بدو رفتم تا یه تاکسی بگیرم و برم سمت خونه
تقریبا یه خیابون مونده بود تا برسم که یادم افتاد دست خالی برم خونه بده بعدشم الان ات میلی خستس چون درس داره و خیلی میخونه بهتره براش یه چیزی بخرم کادو بهش بدم تا از دلش دربیارم
رفتم یه دسته گل آبی خوشگل براش خریدم و یه دستبند نقره که نگین های صورتی کم رنگ داشت پیاده به سمت خونه راه افتادم
ویو ات
از روی میز تحریرم پا شدم برم یه غذایی درست کنم بخورم خیلی گشنم بود خیلی هم انرژی ازم رفته بود حسابی درس خونده بودم داشتم میمردم تصمیم گرفتم بعد خوردن غذا برم یه حموم آب گرم و بعدش بگپم
علامت ات+
علامت چان _
+ شروع کردم به خوردن غذا تموم شد رفتم ظرفاشو شستم بعدش رفتم اتاقم و چند تا لباس حاضر کردم برم حموم
_ رسیدم خونه درو وا کردم حدس میزدم یا خواب باش یا مشغول درس خوندن پس بدون هیچ صدایی وارد خونه شدم از صدای آب متوجه شدن بله خانم خانوما رفته حموم خیلی دوست داشتم برم حموم پیش ولی خب ترسیدم ازم بترسه و هول کنه
ویو چان
امروز بلاخره برمیگردم خونه از سفر کاریم درست دوماهه که آت رو ندیدم دلم برا لمس کردنش تنگ شده دلم برا همه چی تنگ شده حتی برا تختم حتی برا میز کاریم خلاصه امروز ساعت ۲ شب پرواز دارم ( آت نمیدونه چان شب برمیگرده ) کم کم دارم کارو تموم میکنم برم هتل استراحت کنم و وسایل هامو جم کنم برم کره
ویو ات
امروزم مثل همیشه از دانشگاه برگشتم تا برم خونه یه چیزی بخورم و به درس و مشقم برسم دوماهه میشه که من وان رو ندیدم و خیلی تنها شدم دلم براش تنگ شده خیلی زیاد دلم برا کشیدن موهای سرش تنگ شده صبر کن بزار برگرده باهاش قهر میکنم که چرا این همه مدت منو تنها گذاشته ایش قهرم
( پرش زمانی تا هواپیما )
ویو چان
تقریباً همه توی هواپیما نشسته بودن کم کم داشت از روی باند فرودگاه پرواز میکرد. بی صبرانه منتظر بودم برم خونه از طرفی خیلی خسته بودم حدود دوساعت بعد رسیدم کره بله کشورم کرههههه سلاممممممم بدو بدو رفتم تا یه تاکسی بگیرم و برم سمت خونه
تقریبا یه خیابون مونده بود تا برسم که یادم افتاد دست خالی برم خونه بده بعدشم الان ات میلی خستس چون درس داره و خیلی میخونه بهتره براش یه چیزی بخرم کادو بهش بدم تا از دلش دربیارم
رفتم یه دسته گل آبی خوشگل براش خریدم و یه دستبند نقره که نگین های صورتی کم رنگ داشت پیاده به سمت خونه راه افتادم
ویو ات
از روی میز تحریرم پا شدم برم یه غذایی درست کنم بخورم خیلی گشنم بود خیلی هم انرژی ازم رفته بود حسابی درس خونده بودم داشتم میمردم تصمیم گرفتم بعد خوردن غذا برم یه حموم آب گرم و بعدش بگپم
علامت ات+
علامت چان _
+ شروع کردم به خوردن غذا تموم شد رفتم ظرفاشو شستم بعدش رفتم اتاقم و چند تا لباس حاضر کردم برم حموم
_ رسیدم خونه درو وا کردم حدس میزدم یا خواب باش یا مشغول درس خوندن پس بدون هیچ صدایی وارد خونه شدم از صدای آب متوجه شدن بله خانم خانوما رفته حموم خیلی دوست داشتم برم حموم پیش ولی خب ترسیدم ازم بترسه و هول کنه
۴۸۰
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.