Part 2
Part 2
ꫝꪖtrꫀᦔ
خلاصه آت نمیدونست که از درد گریه کنه یا از ناراحتی پدرو مادرش که مردن یا از اون محیط لعنتی
مینگو : آت ....آت .اتتتتتتتت حواست کجاست دختر بیا دنبالم تا نیوفتی
علامت ات+
+ با دست و پای زخمی کم کم بالا رفتیم واقعا گیج بودم مرور اون صحنه تصادف هر دقیقه اشکمو درمیاورد تقریبا رسیده بودیم به جاده که تصمیم گرفتیم وارد جنگل بشیم جنگل خیلی متروک و بزرگ بود جوری که اگه حواسمون نباشه سریع گم میشیم توی یه وضعیتی بودم که نمیدونم قرارع آخرش چی بشه چه بلایی سرمون بیاد دوتا خواهر برادر تنها میون اون جنگل بزرگ قرارع چیکار کنن شب شده بود ما هنوز داشتیم دنبال راهی میگشتیم تا برگردیم خونمون ولی همچنان نمیتونستیم را رو پیدا کنیم من که خیلی بچه بود واقعا خسته شده بودم
سکوتی از اول راهمون بود تصمیم گرفتم چیزی بگم
+ اه مینگو من خیلی خستم میشه یکم بشینیم و یه چیزی بخوریم گشنمه توی کوله پشتیم یه چیزی برا خوردن دارم
_ باش آت برا بشین بخور
بزار یه آتیش درست کنیم خیلی سرده نه؟
+ هوم خیلی سرده .......
ꫝꪖtrꫀᦔ
خلاصه آت نمیدونست که از درد گریه کنه یا از ناراحتی پدرو مادرش که مردن یا از اون محیط لعنتی
مینگو : آت ....آت .اتتتتتتتت حواست کجاست دختر بیا دنبالم تا نیوفتی
علامت ات+
+ با دست و پای زخمی کم کم بالا رفتیم واقعا گیج بودم مرور اون صحنه تصادف هر دقیقه اشکمو درمیاورد تقریبا رسیده بودیم به جاده که تصمیم گرفتیم وارد جنگل بشیم جنگل خیلی متروک و بزرگ بود جوری که اگه حواسمون نباشه سریع گم میشیم توی یه وضعیتی بودم که نمیدونم قرارع آخرش چی بشه چه بلایی سرمون بیاد دوتا خواهر برادر تنها میون اون جنگل بزرگ قرارع چیکار کنن شب شده بود ما هنوز داشتیم دنبال راهی میگشتیم تا برگردیم خونمون ولی همچنان نمیتونستیم را رو پیدا کنیم من که خیلی بچه بود واقعا خسته شده بودم
سکوتی از اول راهمون بود تصمیم گرفتم چیزی بگم
+ اه مینگو من خیلی خستم میشه یکم بشینیم و یه چیزی بخوریم گشنمه توی کوله پشتیم یه چیزی برا خوردن دارم
_ باش آت برا بشین بخور
بزار یه آتیش درست کنیم خیلی سرده نه؟
+ هوم خیلی سرده .......
۱.۶k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.