بزرگتر که میشوی

بزرگتر که میشوی
تازه میفهمی عاشقی آنقدر هم که میگویند ساده و شیرین نیست
بزرگتر که میشوی
تازه میفهمی این زندگی آنقدر مشکلات دارد که قید عاشقی را باید بزنی و به فکر مشکلات و درد های زندگی ات باشی
فقط باید به فکر این باشی گشنه سرت را به بالین نگذاری،عشق کجا بود....
بزرگتر که میشوی
دیدت نسبت به عشق تغییر میکند،دیگر با دلت تصمیم نمیگیری
تصمیم را میگذاری به پای عقل و منطقت
تازه میفهمی وقتی میگویند عشق باشد به همه جا میرسی،نه آقا این خبر ها نیست
دیگر دوره این حرف ها تمام شد یادش بخیر...
بزرگتر که میشوی
دیگر دنیا و آدم هایش آن شیرینی بچگی را برایت ندارند
نسبت به همه چیز بی توجه و خونسرد میشوی
بزرگتر که میشوی
احساس و عشق و علاقه را آخرین مبنای زندگی ات قرار میدهی...
بزرگتر که میشوی
خیلی نسبت به گذشته تغییر میکنی،خیلی...
دیدگاه ها (۳)

مرد اگر بودم ....مرد اگر بودمنبودنت را غروب های زمستاندر قهو...

آدم ها گاهیچوبِ اشتباهاتشان را جایِ دیگری می خورند ... جایی ...

من روزه گرفته ام، بیا تا ای یار،با #بوسه ز #لبهای تو افطار ک...

به یڪدیڪَر دروغ نڪَویید؛آدݥ است...باۅر مے ڪنـد...دڷ مے بنـــ...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۱#

رمان j_k

پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط