part

(part5)
بیدار شدن جونگ کوک از دیشب هیچی یادش نبود و تعجب کرد که لوسی تو بغلشه ولی خودش رو به اون راه زدو
چشاشو تا دوباره بست لوسی بیدار شد فکر کرد جونگ کوک خوابه
لوسی : یه پسر چقدر میتونه اینقدر خوشگل باشه
جونگ کوک : چیزی گفتی؟
لوسی : ار.... یعنی نه... تو چرا بیدار شدی؟
جونگ کوک : بزار اول من بپرسم که چرا الان تو بغلمی؟
لوسی : خودم هم نمیدونم _انکار_
جونگ کوک اومد پاشه که لوسی لباسش رو گفت گفت
لوسی : تو از کی خوشت میاد؟
جونگ کوک : راستش نمیتونم بگم ولی خیلی خوشگله و بانمک ولی وحشی
لوسی : اها
جونگ کوک : هاااا نکنه حسودیت شده؟ 😏
لوسی : نه چرا باید به خودم حسودی کنم _زیر لب_
جونگ کوک : چی؟
لوسی : من میرم صبحونه درست کنم
جونگ کوک : از دست این دختر _با پوزخند_
لوسی پنکیک و تخم مرغ درست کرده بود
جونگ کوک : اوفففففففف چه پنکیکی چه کرده بانو
لوسی : چی صدام کردی بانو _با خنده_ عجیبه از تو میشنوم
جونگ کوک : از الان باید عادت کنی
جونگ کوک لوسی رو سطحی بوسید
لوسی سرخ شد
لوسی : چی کار میکنی
جونگ کوک : عشقم رو میبوسم
لوسی : چیییی من از کی شدم عشق تو ما فقط بخواطر تهیونگ با هم اشنا شدیم
جونگ کوک : نه تو دوران مدرسه کار میکردی من مشتری ثابتت بودم تازه تو دبیرستان با تو رابطه بودیم از اون موقع تا الان داشتم دنبال تو میگشتم
لوسی : تووو توووووو نه این امکان داره
جونگ کوک : داره
لوسی: ولی.........




ادامه دارد.........
ببخشید اگه زشت شد
دیدگاه ها (۰)

(part6) لوسی : ولی مگه نرفتی بودی المان؟ جونگ کوک : نه تا تو...

دراکو فاحتت خوندش😂🦷👀💍🩲🥽👓🪿🪽🩼🫗🤍⚪⬜▫️◽️◻️💌❕❔🕐💬💭🗯🐁🐇🕊🦢🐩🐏🕸🐧🐔🐻‍❄️💫💨🌪...

نازنین جمعه🤭🦷👀💍🩲🥽👓🪿🪽🩼🫗🤍⚪⬜▫️◽️◻️💌❕❔🕐💬💭🗯🐁🐇🕊🦢🐩🐏🕸🐧🐔🐻‍❄️💫💨🌪🌫🥥🍥🍚🍙🥛...

ارمان عشق و نفرت پارت 5صبح شد آت خیلی درد داشت کوک رفت غذا پ...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط