part

(part6)
لوسی : ولی مگه نرفتی بودی المان؟
جونگ کوک : نه تا تو رفتی رسیدی خونه پرواز لغو شد. بعد گوشیم خراب شد نمیتونستم بهت پیام بدم بعد دیگه تو رو یادم رفت تا الان
لوسی پرید بغل جونگ کوک
لوسی : این همه مدت داشتم دنبال تو میگشتم دلم برات خیلی تنگ شده بود _با گریه_
جونگ کوک : منم......... خب میشه باهم باشیم
لوسی : چرا با هم نباشیم
جونگ کوک لب لوسی رو دوباره بوسید
لوسی : میای بریم خرید؟
جونگ کوک : برای چی؟
لوسی : یه پارتی هست باید با پارتنر بریم
جونگ کوک : حتما چرا که نه
لوسی : خب ساعت 9 پارتی شروع میشه تا ساعت 3
جونگ کوک : پس بریم لباس بخریم ؟
لوسی : اره
جونگ کوک : پس برو اماده شو
لوسی : باشه
بعد چند دقیقه
(ویو لوسی )
داشتم دنبال رژم میگشتم که گوشیم زنگ خورد
جونگ کوک : سه ساعته منتظرتم دم در
لوسی : خوب بیا تو
جونگ کوک : فکر کردم لختی نیومدم
لوسی : اخ قربون نگرانیت برم قشنگ من
چند دقیقه بعد
لوسی : بریم؟
جونگ کوک : اره
یهو یه ماشین فراری اومد دنبالمون
لوسی : با این میخوایم بریم خرید؟
جونگ کوک : نه اینو خریدم که با این بریم پارتی
لوسی : چییییی تو اینو خریدیییی؟
جونگ کوک : اره
لوسی :بریم؟
جونگ کوک : بریم
لوسی : خب اول باید بریم لباس بخریم بعد اکسسوری بعد کفش بعد کادو بعد...
جونگ کوک : یه لحظه بخشید پریدم تو حرفت ولی کادو واسه چی؟
لوسی : چون صاحب پارتی تولدشه
جونگ کوک : اها
لوسی : خب داشتم میگفتم





ادامه دارد.............
راستی قراره پارت بعدی رو همش درباره هیونا و تهیونگ باشه
دیدگاه ها (۱)

(part5) بیدار شدن جونگ کوک از دیشب هیچی یادش نبود و تعجب کرد...

دراکو فاحتت خوندش😂🦷👀💍🩲🥽👓🪿🪽🩼🫗🤍⚪⬜▫️◽️◻️💌❕❔🕐💬💭🗯🐁🐇🕊🦢🐩🐏🕸🐧🐔🐻‍❄️💫💨🌪...

هنرمند کوچولوی من

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟐عشق مافیاصبح ساعت 10ویو جونگ کوک از تخت اومدم بیرون وا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط