سناریو ران
صحبت ران و ا/ت:
ا/ت:موشی موشی ران
ران:موشی موشی ا/ت جونم
ا/ت:چیزی شده زنگ زدی
ران:نمیای بیرون من جلو درم
ا/ت:اما من هنوز ۵ دقیقه وقت دارم
ران: خب زود تر بیا یکم تو خیابونا دور بزنیم
ا/ت:باشه الان میام
پایان مکالمه
از زبان راوی
ا/ت بدو بدو به سمت در رفت و کفشاشو پوشید و رفت بیرون تند تند از پله ها پایین آمد
ران:سلام لیدی
ا/ت:سلام مستر😌
ران:بریم😁
ا/ت:بریم😁
از زبان راوی
ران درماشینو برای ا/ت باز کرد (ماشین اسلاید دوم) و ا/ت داخل ماشین نشست و بعداز ۵۰ مین به جشنواره رسیدند
اندر ذهن ران
وقتی رسیدیم من درو برای ا/ت باز کردم و ا/ت پیاده شدو با دیدن قیافه هیجان زده ا/ت خندم گرفت
ران:خب اول کجا بریم
ا/ت:بریم سراغ به به 😁(به به یعنی خوراکی)
ران:باشه شکمو😁
از زبان راوی
رانو ا/ت خوراکی خریدند و کلی خوش گذراندند و ساعت نزدیکی ۱۱شب بود
ران:خب بیا بریم سراغ آتیش بازی
ا/ت:بریم😁
از زبان راوی
.........
ببخشید اگه بد شد🥲😗
ا/ت:موشی موشی ران
ران:موشی موشی ا/ت جونم
ا/ت:چیزی شده زنگ زدی
ران:نمیای بیرون من جلو درم
ا/ت:اما من هنوز ۵ دقیقه وقت دارم
ران: خب زود تر بیا یکم تو خیابونا دور بزنیم
ا/ت:باشه الان میام
پایان مکالمه
از زبان راوی
ا/ت بدو بدو به سمت در رفت و کفشاشو پوشید و رفت بیرون تند تند از پله ها پایین آمد
ران:سلام لیدی
ا/ت:سلام مستر😌
ران:بریم😁
ا/ت:بریم😁
از زبان راوی
ران درماشینو برای ا/ت باز کرد (ماشین اسلاید دوم) و ا/ت داخل ماشین نشست و بعداز ۵۰ مین به جشنواره رسیدند
اندر ذهن ران
وقتی رسیدیم من درو برای ا/ت باز کردم و ا/ت پیاده شدو با دیدن قیافه هیجان زده ا/ت خندم گرفت
ران:خب اول کجا بریم
ا/ت:بریم سراغ به به 😁(به به یعنی خوراکی)
ران:باشه شکمو😁
از زبان راوی
رانو ا/ت خوراکی خریدند و کلی خوش گذراندند و ساعت نزدیکی ۱۱شب بود
ران:خب بیا بریم سراغ آتیش بازی
ا/ت:بریم😁
از زبان راوی
.........
ببخشید اگه بد شد🥲😗
- ۳.۱k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط