بازگشت فرمانده

پارت۵
ا.ت ویو
از خواب بیدار شدم دیدم جونگکوک هنوز خوابه پس بدون سرو صدا بلند شدم لباس پوشیدم و یکم ارایش کردم موهاما بستم و رفتم داخل حیاط..
از زبان راوی
باران سیاه روی بام عمارت میبارید خیابان های خالی شهر بوی مرگ میدادند .ا.ت سوار موتورش شد بی صدا ،با چشمایی که دیگر رحمی نداشتند دستکش های چرمی اش را محکم بست و با صدای غرش موتور از عمارت خارج شد.یک ادرس...فقط یک اسم.(هان جی سو) عضو سابق مافیا، جاسوس و حالا کسی بود که اسم او را لو داده بود‌. کوچه های شهر از دود و مه پر بود...صدای چکمه هایش در ان کوچه طنین انداخت. درِ انبار زنگ زده باز شد پنج مرد،همه مسلح.ا.ت قدم به داخل برداشت.
؟خانم محترم احتمالا گم نشده بودین.و با صدای بلند قهقهه شد.اما جوابش فقط صدای شلیک بود.دونفر افتادند قبل از اینکه حتی بفهمند چی شده.حرکتش سریع،دقیق و بی احساس بود. یکی از نگهبانا میخاست حمله کنه که ا.ت دستش را گرفت و پیچاند و اسلحه را از دستش قاپید و در قلبش یک تیر خالی کرد..
زمین پر از خون بود همه جا را بوی خون گرفته و بود.....
دیدگاه ها (۴)

سلام بچه ها....استایل و موتور ا.ت را گذاشتم،🫀

نکته

بازگشت فرمانده

بازگشت فرمانده

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط