اون لحظه ی لعنتی رو یادم نمیره
اون لحظه ی لعنتی رو یادم نمیره
یارو پاسمو گرفت و گفت این آدم نمیشه
خنده خنده منو بردن تا دَم میله
یه وَن دودی تا یه جا و اونور هم به یا ونِ دیگه
خوار ک*ه شعار میدادن این باید بمیره
یکی باهام عکس مینداخت و میگفت رفیقمون اینه
تو یه قهرمانی کلانتری چی کار میکنی
نامه اعزام داری مهران بدو
آقا رضا داریم لایو میگیرم اغرار میکنی؟
حالا همه بگین سیب ، داری چه کار میکنی؟
هفت کیلو پرونده رو دستم بود
دست و پاهام دستبند بود
هر دو پام قلبم بود
متهم ردیفِ اولی وایسا تا بقیه بیان
با تو همینه زیاد ، حاجی بقیه کجان؟
وقتی فقط سه نفر موندن از قضیه ایران
پسر جان بیخیال ، برو وثیقه بیار
یارو پاسمو گرفت و گفت این آدم نمیشه
خنده خنده منو بردن تا دَم میله
یه وَن دودی تا یه جا و اونور هم به یا ونِ دیگه
خوار ک*ه شعار میدادن این باید بمیره
یکی باهام عکس مینداخت و میگفت رفیقمون اینه
تو یه قهرمانی کلانتری چی کار میکنی
نامه اعزام داری مهران بدو
آقا رضا داریم لایو میگیرم اغرار میکنی؟
حالا همه بگین سیب ، داری چه کار میکنی؟
هفت کیلو پرونده رو دستم بود
دست و پاهام دستبند بود
هر دو پام قلبم بود
متهم ردیفِ اولی وایسا تا بقیه بیان
با تو همینه زیاد ، حاجی بقیه کجان؟
وقتی فقط سه نفر موندن از قضیه ایران
پسر جان بیخیال ، برو وثیقه بیار
۲۵۴
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.