اون لحظه ی لعنتی رو یادم نمیره

اون لحظه ی لعنتی رو یادم نمیره

یارو پاسمو گرفت و گفت این آدم نمیشه

خنده خنده منو بردن تا دَم میله

یه وَن دودی تا یه جا و اونور هم به یا ونِ دیگه

خوار ک*ه شعار میدادن این باید بمیره

یکی باهام عکس مینداخت و میگفت رفیقمون اینه

تو یه قهرمانی کلانتری  چی کار میکنی

نامه اعزام داری مهران بدو

آقا رضا داریم لایو میگیرم اغرار میکنی؟

حالا همه بگین سیب ، داری چه کار میکنی؟

هفت کیلو پرونده رو دستم بود

دست و پاهام دستبند بود

هر دو پام قلبم بود

متهم ردیفِ اولی وایسا تا بقیه بیان

با تو همینه زیاد ، حاجی بقیه کجان؟

وقتی فقط سه نفر موندن از قضیه ایران

پسر جان بیخیال ، برو وثیقه بیار
دیدگاه ها (۲۵)

دستِ بَسته جلو قُلدُر مملکتِ گُل و قُلقُل

رود بودم سد شدم ..روز بودم شب شدم ..خوب بودم رد شدم ..و ب...

#dawashimعشق بچگیام ... #رفیق_فابریک@milad.mz

مسیرا متفاوتن، ولی مقصد بِگاست... #weed

اسلاید اول لباس رزیو اسلاید دوم کفش رزیame: Heart lostPart:①...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط