می رقصند

می رقصند
گیسوان پریشانم
در دشت خیال انگیز رویا ها ...
وقتی،
نسیم نفسهایت
در پیچ و تاب
تارهای مخملینشان می پیچد.... و شقایق باران می شود
سطر به سطر آغوشم در محفل
بوسه های آتشین!
دیدگاه ها (۲)

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌بوســـــه کردم؛بر لب مستت دلم دیوانــه شد.....

چشم من می بارد و لب های تو تر می شودحال من با حس آغوش تو بهت...

دستت را به من بدهتا از مرزهای زمینی امفراروی کنمو چون شهابی ...

تو اگر باشی و من باشم و باران باشدبه بغل می کشمت گر چه خیابا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط