⛓عشق دوطرفه ۲۳🖤⛓
⛓عشق دوطرفه ۲۳🖤⛓
سوفیا مارا تو اون حالت دید و سرجاش خشکش زده بود...
سوفیا:عا ببخشید من کمی کیمپاپ و نودل درست کردم میرم یکمی بدم به کوکی اینا پس شماهم کارتون بکنید 😂
جولی:عا ....سوفیا ن اونجور که فکر میکنی نیست نرو !....اه
چا:چرا !بزار بره مگه تو نمیخاستی همینو که یه روزی با من بخابی
جولی:ها؟..عا خوب چرا ولی عزیزم در این حد🙄
چا:اوم ...خب بزار حالا که تنهاییم راستشو بگم.....من همش خابتورا میدیدم ...!
جولی:خاب من؟
چا:من همش یه دختری میدیدم که خیلی زیبا و چشماش خیلی قشنگ بود و هرچی از قشنگی اون بگم کم گفتم و به خودم قول دادم که اون دختر ت ی خابم رو به دست بیارم که الان اون دختر کنار من تو بغلم رو تخته🥺⛓
جولی:ها ...م...من
وای خدا باورم نمیشه! 😭
همینجور اشک هام میریخت مثل ابر بهاری
چا:چی؟داری گریه میکنی ...؟هی با توام گریه نکن دوست ندارم چشمات خیس بشن🙄بسه دیگه !
جولی:ن فقط خاک رفت تو چشمم ....باشه باش
چا:خب بلند شو مم کمکت میکنم لباس گرم بپوشی بریم یکم قدم بزنیم !
جولی :اها باش ....من میرم لباسامو بپوشم!
موقعی که داشتم لباسامو عوض میکردم چا داشت نگاهم میکرد از پشت در
چا:خودمونیما ولی چه بدن سفید و قشنگی داری باید به خودم افتخار که همچین عشق همه چی تموم دارم
جولی:هی چا....چشماتو درویش کن 😂
چا:باشه باشه زود بیا منتظرتم
اومدم بیرون و چا منو تو اون حالت دید و
چا:اوه اوه ....چه قشنگ شدی ولی نباید اینجور بیای چون ممکنه بدزدنت پس برو یه لباس پوشیده تر بپوش
رفتم و لباسمو عوض کردم و دوباره
چا:هوف .....انگار فقط خودمو خسته میکنم اوک بریم تو هرچی بپوشی بهت میاد لنتی
چولی:🙄
(عکس لباس براتون میزارم)
سوفیا مارا تو اون حالت دید و سرجاش خشکش زده بود...
سوفیا:عا ببخشید من کمی کیمپاپ و نودل درست کردم میرم یکمی بدم به کوکی اینا پس شماهم کارتون بکنید 😂
جولی:عا ....سوفیا ن اونجور که فکر میکنی نیست نرو !....اه
چا:چرا !بزار بره مگه تو نمیخاستی همینو که یه روزی با من بخابی
جولی:ها؟..عا خوب چرا ولی عزیزم در این حد🙄
چا:اوم ...خب بزار حالا که تنهاییم راستشو بگم.....من همش خابتورا میدیدم ...!
جولی:خاب من؟
چا:من همش یه دختری میدیدم که خیلی زیبا و چشماش خیلی قشنگ بود و هرچی از قشنگی اون بگم کم گفتم و به خودم قول دادم که اون دختر ت ی خابم رو به دست بیارم که الان اون دختر کنار من تو بغلم رو تخته🥺⛓
جولی:ها ...م...من
وای خدا باورم نمیشه! 😭
همینجور اشک هام میریخت مثل ابر بهاری
چا:چی؟داری گریه میکنی ...؟هی با توام گریه نکن دوست ندارم چشمات خیس بشن🙄بسه دیگه !
جولی:ن فقط خاک رفت تو چشمم ....باشه باش
چا:خب بلند شو مم کمکت میکنم لباس گرم بپوشی بریم یکم قدم بزنیم !
جولی :اها باش ....من میرم لباسامو بپوشم!
موقعی که داشتم لباسامو عوض میکردم چا داشت نگاهم میکرد از پشت در
چا:خودمونیما ولی چه بدن سفید و قشنگی داری باید به خودم افتخار که همچین عشق همه چی تموم دارم
جولی:هی چا....چشماتو درویش کن 😂
چا:باشه باشه زود بیا منتظرتم
اومدم بیرون و چا منو تو اون حالت دید و
چا:اوه اوه ....چه قشنگ شدی ولی نباید اینجور بیای چون ممکنه بدزدنت پس برو یه لباس پوشیده تر بپوش
رفتم و لباسمو عوض کردم و دوباره
چا:هوف .....انگار فقط خودمو خسته میکنم اوک بریم تو هرچی بپوشی بهت میاد لنتی
چولی:🙄
(عکس لباس براتون میزارم)
۱۵.۶k
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.