پارت 2سناریو بانگو
دازای:بخدا هیچی😦
کنیکیدا:من فقط ادای احترام کردمم
ا/ت:ادای احترام چیه؟ فقط چون شیطانم ؟یا فرشته ام؟سننه که فرشته ام یا شیطانم
دازای: اکوتاگاوا بگیرششششش
آکوتاگاوا:راشومون
و راشومون ا/ت رو گرفت
ا/ت :نامنظمی ضربان
و یه سایه راشومون رو پاره کرد و افتاد به جونش
ا/ت داشت میدوییددنبال اونا
کنیکیدا :ببخشیددددددد
ا/ت وایساد:هن؟ ازتو بعیده کنیکیدا😦
دازای:راس میگه
کنیکیدا:تو ببند ماشین بانداژ مصرف کنه احمق......
پنج دقیقه ادامه دارد
ا/ت:بسه دیگهههههههه
همه وایسادن
سایه ات رفت تو دستش
و تبدیل به تیغ شد
ات:ابدیت
و تیغه رفت تو رگ ات و خون اومد
ات خونارو ریخت تو اون یکی دست و چشاشو بست و به شات کان فکر کرد😂
و خون های اون تبدیل شد به شات کان با تیر بی نهایت
ات:میکشمتوننننن😈
همه باهم یا ایزانای بدون کاکوچو 😦
که یهو نائومی جیغ زد
رفتن تو اتاقی که نائومی توشه
دیدن یه سوسک با قیافه ی اشنا داره میره نزدیکش
ات:دازای اون آشنا نیس
دازای:چرا خیلی اشناس
ات:دازای اون فئودوره سوسک شدههههه😂
دازای: جررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر 😂😂
ات:وایییی فئو چطوری اون شکلی شده😂😂 جررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
نائومی:اتتتتتت بکشش توروخدا 😭
ات:بابا اون سوسکه فئودوره نترس کاریت نداره فوقش نقشه هاشو روت پیاده کنه
نائومی:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
ات:باشه بابا الان میگیرمش
ات:هنر شیطان ،پرستش خون
و ات فئو رو گرف
ات:دازای بکشمش؟😂
دازای:بده من 😂
ات:بزار بزارمش تو شیشه
و یکم از خونشون برداشت و باهاش یه شیشه درست کرد و فئو رو گذاشت توش درشم بست
ات:خدافظ فئو😂
دازای فئو برد
________
تامام شد این پارت
لایک کنیددددددددددددد
پارت بعد رو سه ساعت دیگه میزارم
کنیکیدا:من فقط ادای احترام کردمم
ا/ت:ادای احترام چیه؟ فقط چون شیطانم ؟یا فرشته ام؟سننه که فرشته ام یا شیطانم
دازای: اکوتاگاوا بگیرششششش
آکوتاگاوا:راشومون
و راشومون ا/ت رو گرفت
ا/ت :نامنظمی ضربان
و یه سایه راشومون رو پاره کرد و افتاد به جونش
ا/ت داشت میدوییددنبال اونا
کنیکیدا :ببخشیددددددد
ا/ت وایساد:هن؟ ازتو بعیده کنیکیدا😦
دازای:راس میگه
کنیکیدا:تو ببند ماشین بانداژ مصرف کنه احمق......
پنج دقیقه ادامه دارد
ا/ت:بسه دیگهههههههه
همه وایسادن
سایه ات رفت تو دستش
و تبدیل به تیغ شد
ات:ابدیت
و تیغه رفت تو رگ ات و خون اومد
ات خونارو ریخت تو اون یکی دست و چشاشو بست و به شات کان فکر کرد😂
و خون های اون تبدیل شد به شات کان با تیر بی نهایت
ات:میکشمتوننننن😈
همه باهم یا ایزانای بدون کاکوچو 😦
که یهو نائومی جیغ زد
رفتن تو اتاقی که نائومی توشه
دیدن یه سوسک با قیافه ی اشنا داره میره نزدیکش
ات:دازای اون آشنا نیس
دازای:چرا خیلی اشناس
ات:دازای اون فئودوره سوسک شدههههه😂
دازای: جررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر 😂😂
ات:وایییی فئو چطوری اون شکلی شده😂😂 جررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
نائومی:اتتتتتت بکشش توروخدا 😭
ات:بابا اون سوسکه فئودوره نترس کاریت نداره فوقش نقشه هاشو روت پیاده کنه
نائومی:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
ات:باشه بابا الان میگیرمش
ات:هنر شیطان ،پرستش خون
و ات فئو رو گرف
ات:دازای بکشمش؟😂
دازای:بده من 😂
ات:بزار بزارمش تو شیشه
و یکم از خونشون برداشت و باهاش یه شیشه درست کرد و فئو رو گذاشت توش درشم بست
ات:خدافظ فئو😂
دازای فئو برد
________
تامام شد این پارت
لایک کنیددددددددددددد
پارت بعد رو سه ساعت دیگه میزارم
۱.۹k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.