ز خاک من اگر گندم بر آید
ز خاک من اگر گندم بر آید
از آن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانوا دیوانه گردد
تنورش بیت مستانه سراید
میا بی دف به گور من زیارت
که در بزم خدا غمگین نشاید
بدری زان کفن بر سینه بندی
خراباتی ز جانت در گشاید
مرا حق از می عشق آفریدست
همان عشقم اگر مرگم بساید
منم مستی و اصل من می عشق
بگو از می به جز مستی چه آید
از آن گر نان پزی مستی فزاید
خمیر و نانوا دیوانه گردد
تنورش بیت مستانه سراید
میا بی دف به گور من زیارت
که در بزم خدا غمگین نشاید
بدری زان کفن بر سینه بندی
خراباتی ز جانت در گشاید
مرا حق از می عشق آفریدست
همان عشقم اگر مرگم بساید
منم مستی و اصل من می عشق
بگو از می به جز مستی چه آید
۲.۷k
۱۳ آذر ۱۴۰۱