رمان اشفتگی
رمان اشفتگی
پارت 38
ا. ت پاشو دیگ
یونگی باش بابا
خب بلخره بلند میشن و میرن صبحون میخورن
که گوشی یونگی زنگ میخور
(مکالمه)
لئو: سلام ریس
یونگی: سلام لئو چیشد
لئو: ریس امروز درباری اون بچه تحقیق کردن باباش چند سال پیش مرد ی برادر19 سال دار که اونم چند روز پیش مرد امروزم جسد مادرش رو که توی دریا پرید بود رو پیدا کردن اونم مرد
یونگی: دیگ کسی رو ندار
لئو: ن ریس
یونگی: باش
پایان تماس
ا. ت کیه بود
یونگی لئو درباری یونجی تحقیق کرد باباش چند سال پیش مرد ی برادر 18سال دار که اونم چند روز پیش مرد امروزم جسد مادرش رو که توی دریا پرید بود رو پیدا کردن
ا. ت اخی بچه بیچاره هم ای خونوادش رو ازدست داد حالا میخواد چیکار کن
یونگی بنظرت اون بچه پیشمون بمون؟!
ا. ت میخوای اینجا نگهش داری
یونگی ار اون دیگ کسی رو ندار منم اینجا تنهام بعد اون خیلی گوگولیه
ا. ت باش من مشکلی ندارم
یونگی خب چطوری بش بگیم مامانش مرد
ا. ت نمیدونم بنظرم بهش نگو مامانش مرد بگو مامانش رو پیدا نکردی انگار رفت خاج از کشور همچین چیزی
یونگی ار اینجوری بهتر من میرم لباس بپوشم توهم اماد شو
ا. ت باش و اماد میشن (عکس میدم) و میرن عمارت
زنگ عمارتو میزنن اجوما درو باز میکن و میان داخل
یونگی اینا کجان
ا. ت نمیدونم
یونگی هییییییی( باداد)
نیا چیشد چرا داد میزنین
یونگی چیکار میکنین بقیه کجان
نیا هیچی تهیونگ و کوک بمو یونیتان رو اوردن الان یونجی دار باهاشون بازی میکن 🤣
ا. ت بمو یونیتان کی هستن
یونگی بم سگ کوک یونیتان هم سگ تهیونگ
چی سگ 😐
یونگی ار سگ
ا. ت.......
یونگی نگو ک از سگ میترسی
ا. ت ن اما بهشون نمیخور حیونخونگی داشت باشن
یونگی ار بهشون نمیخور اما خیلی دوسشون دارن
بیا بریم ببینیشون
ا. ت باش
یونگی هی چرا ب من نگفتین منم هولی رو میاوردم
اعضا هولی کیه 😐
یونگی سگم
جیمین توهم سگ داری
یونگی ار
جیمین چرا بهم نگفتی
یونگی دیگ
یونجی عمو میش توهم سگت رو بیاری
( و از این مظلوم بازیا🥺)
یونگی باش میارمش
و خب تموم خسته شدم 4پارتو نوشتم 🥺تا شنبه هفته ای بعد ک رمان 阿热没有رو بزارم بای🤗اومید وای خوشتون بیاد ✨
پارت 38
ا. ت پاشو دیگ
یونگی باش بابا
خب بلخره بلند میشن و میرن صبحون میخورن
که گوشی یونگی زنگ میخور
(مکالمه)
لئو: سلام ریس
یونگی: سلام لئو چیشد
لئو: ریس امروز درباری اون بچه تحقیق کردن باباش چند سال پیش مرد ی برادر19 سال دار که اونم چند روز پیش مرد امروزم جسد مادرش رو که توی دریا پرید بود رو پیدا کردن اونم مرد
یونگی: دیگ کسی رو ندار
لئو: ن ریس
یونگی: باش
پایان تماس
ا. ت کیه بود
یونگی لئو درباری یونجی تحقیق کرد باباش چند سال پیش مرد ی برادر 18سال دار که اونم چند روز پیش مرد امروزم جسد مادرش رو که توی دریا پرید بود رو پیدا کردن
ا. ت اخی بچه بیچاره هم ای خونوادش رو ازدست داد حالا میخواد چیکار کن
یونگی بنظرت اون بچه پیشمون بمون؟!
ا. ت میخوای اینجا نگهش داری
یونگی ار اون دیگ کسی رو ندار منم اینجا تنهام بعد اون خیلی گوگولیه
ا. ت باش من مشکلی ندارم
یونگی خب چطوری بش بگیم مامانش مرد
ا. ت نمیدونم بنظرم بهش نگو مامانش مرد بگو مامانش رو پیدا نکردی انگار رفت خاج از کشور همچین چیزی
یونگی ار اینجوری بهتر من میرم لباس بپوشم توهم اماد شو
ا. ت باش و اماد میشن (عکس میدم) و میرن عمارت
زنگ عمارتو میزنن اجوما درو باز میکن و میان داخل
یونگی اینا کجان
ا. ت نمیدونم
یونگی هییییییی( باداد)
نیا چیشد چرا داد میزنین
یونگی چیکار میکنین بقیه کجان
نیا هیچی تهیونگ و کوک بمو یونیتان رو اوردن الان یونجی دار باهاشون بازی میکن 🤣
ا. ت بمو یونیتان کی هستن
یونگی بم سگ کوک یونیتان هم سگ تهیونگ
چی سگ 😐
یونگی ار سگ
ا. ت.......
یونگی نگو ک از سگ میترسی
ا. ت ن اما بهشون نمیخور حیونخونگی داشت باشن
یونگی ار بهشون نمیخور اما خیلی دوسشون دارن
بیا بریم ببینیشون
ا. ت باش
یونگی هی چرا ب من نگفتین منم هولی رو میاوردم
اعضا هولی کیه 😐
یونگی سگم
جیمین توهم سگ داری
یونگی ار
جیمین چرا بهم نگفتی
یونگی دیگ
یونجی عمو میش توهم سگت رو بیاری
( و از این مظلوم بازیا🥺)
یونگی باش میارمش
و خب تموم خسته شدم 4پارتو نوشتم 🥺تا شنبه هفته ای بعد ک رمان 阿热没有رو بزارم بای🤗اومید وای خوشتون بیاد ✨
۱۶.۴k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.