رمان اشفتگی
رمان اشفتگی
پارت 37
جین بس دیگ مثلن شما بزرگ شدین
نیا هی تو کوچولو واقعا فکر میکنی این دختر خوشگل اما من از اون خشگل ترماااا
ا. ت ببند دیدی ک گفت من خوشگل ترم
مگ ن کوچولو
یونجی من خوشگل ترم 😎
(ن این دختر واقعا پرو باید حالیش کرد کی خشگل)
یونگی جین از هم بهتر
جین مرسی
ا. ت مثل این دوس پسرم بود اخ چطوری من اینو قبول کردم
یونگی امروز حافظت رو برمیگردونم بعد خودت میفهمی
یونجی عمو تو تاحالا خاله رو بوسیدی؟!
و اینگون اعضا در اوفق محو میشن
یونگی ار
نیا عه.... کوچولو این چیه میگی
جیمین های بیحیا
یونگی عه... تو اینجای
جیمین ار اینجام وایسا ببینم تو خواهر منو میبوسی هان و میوفته دنبال یونگی
یونگی ار و میر دست ا. ت رو میگیر و میبوس
نیا وا جلو بچه
و جیهوپ جلو چشام ای یونجینو میگیر
جیمین تو خجالت نمیکشی جلوی من خواهرمو میبوسی و میزن تو کتوله یونگی(همون کلیه خودمون)
و ا. ت ک تو شک و فلش بک میخور ب اولین بوسشون تا ی جاهای ک همو بوسیدن رو یادش میاد ولی ن همشو
یونگی هی چرا میزنی
جیمین میخواستی چیکار کنم
یونگی فتوسنتز
و اعضا میخندن
یونگی امروز منو ا. ت میریم بیرون شاید دیروقت بر گردیم
ا. ت کجا؟!
یونگی یجایی برو اماد شو بریم
ا. ت باش و میر اماد میش
ا. ت من امادم
یونگی بریم
و سوار ماشین میشن
ا. ت کجا میریم
یونگی بار و بعدشم عمارت
ا. ت چرا بار
یونگی بریم اونجا شاید خواطرتت یادت بیاد
ا. ت مگ تو بار چ خواطری دارم
یونگی چند شب پیش من رفت بودم بار و تو اومدی دنبال بعدش رفتیم عمارت و خب یونگی اونشبو برای ا. ت طریف کرد
ا. ت واقعا منو تو اون کارو کردین
یونگی هوم
ا. ت قرار نیست که امشب دوبار اون کارو بکنیم؟
یونگی چرا هست
ا. ت من نمیخوام
یونگی ا. ت ما دوبار این کارو کردیم
ا. ت من نمیخوام
یونگی هی ا. ت تو از من میترسی
ا. ت ن اما دلم نمیخواد
یهو ماشینو نگه میدار
ا. ت چیکار میکنی( با ترس)
یونگی ا. ت ببین تا تو نخوای من بهت دس هم نمیزنم باش من فقط میخوام حافظت برگرد همین ببین من که قرار نیست بخورمت
ا. ت م. م. م. من ن. ن. نمیخوام (با لرز و لکنت)
یونگی باش باش عزیزم نترس من ک هیولا نیستم
باش فقط میریم بار و برمیگردیم عمارت پیش داداشت باش
ا. ت.......
و میرن بار وکلی میخورن
یونگی ا.ت حالت خوبه
ا. ت هوممم
یونگی بهتر بریم دار بارون میاد
ا. ت هوممم
یونگی بریم و دست ا. ت رو میگیر و میرن سمت عمارت جیمین
ا. ت میش ی لحظه وایسی (از بس خورد الان بالا میار)
یونگی باش و وایمیست
یونگی حالت خوبه
ا. ت هوم خوبم یونگی عا ببخشید ددی
یونگی تو الان منو ددی صدا کردی
ا. ت هوم ار دیگ خودت اون روز گفتی یونگی صدات نکنم ددی صدات کنم
یونگی اون روز دیگ چی بهت گفتم
ا. ت یادم نمیاد فقط این حرفتو یادم
یونگی باش عیبی ندار
پارت 37
جین بس دیگ مثلن شما بزرگ شدین
نیا هی تو کوچولو واقعا فکر میکنی این دختر خوشگل اما من از اون خشگل ترماااا
ا. ت ببند دیدی ک گفت من خوشگل ترم
مگ ن کوچولو
یونجی من خوشگل ترم 😎
(ن این دختر واقعا پرو باید حالیش کرد کی خشگل)
یونگی جین از هم بهتر
جین مرسی
ا. ت مثل این دوس پسرم بود اخ چطوری من اینو قبول کردم
یونگی امروز حافظت رو برمیگردونم بعد خودت میفهمی
یونجی عمو تو تاحالا خاله رو بوسیدی؟!
و اینگون اعضا در اوفق محو میشن
یونگی ار
نیا عه.... کوچولو این چیه میگی
جیمین های بیحیا
یونگی عه... تو اینجای
جیمین ار اینجام وایسا ببینم تو خواهر منو میبوسی هان و میوفته دنبال یونگی
یونگی ار و میر دست ا. ت رو میگیر و میبوس
نیا وا جلو بچه
و جیهوپ جلو چشام ای یونجینو میگیر
جیمین تو خجالت نمیکشی جلوی من خواهرمو میبوسی و میزن تو کتوله یونگی(همون کلیه خودمون)
و ا. ت ک تو شک و فلش بک میخور ب اولین بوسشون تا ی جاهای ک همو بوسیدن رو یادش میاد ولی ن همشو
یونگی هی چرا میزنی
جیمین میخواستی چیکار کنم
یونگی فتوسنتز
و اعضا میخندن
یونگی امروز منو ا. ت میریم بیرون شاید دیروقت بر گردیم
ا. ت کجا؟!
یونگی یجایی برو اماد شو بریم
ا. ت باش و میر اماد میش
ا. ت من امادم
یونگی بریم
و سوار ماشین میشن
ا. ت کجا میریم
یونگی بار و بعدشم عمارت
ا. ت چرا بار
یونگی بریم اونجا شاید خواطرتت یادت بیاد
ا. ت مگ تو بار چ خواطری دارم
یونگی چند شب پیش من رفت بودم بار و تو اومدی دنبال بعدش رفتیم عمارت و خب یونگی اونشبو برای ا. ت طریف کرد
ا. ت واقعا منو تو اون کارو کردین
یونگی هوم
ا. ت قرار نیست که امشب دوبار اون کارو بکنیم؟
یونگی چرا هست
ا. ت من نمیخوام
یونگی ا. ت ما دوبار این کارو کردیم
ا. ت من نمیخوام
یونگی هی ا. ت تو از من میترسی
ا. ت ن اما دلم نمیخواد
یهو ماشینو نگه میدار
ا. ت چیکار میکنی( با ترس)
یونگی ا. ت ببین تا تو نخوای من بهت دس هم نمیزنم باش من فقط میخوام حافظت برگرد همین ببین من که قرار نیست بخورمت
ا. ت م. م. م. من ن. ن. نمیخوام (با لرز و لکنت)
یونگی باش باش عزیزم نترس من ک هیولا نیستم
باش فقط میریم بار و برمیگردیم عمارت پیش داداشت باش
ا. ت.......
و میرن بار وکلی میخورن
یونگی ا.ت حالت خوبه
ا. ت هوممم
یونگی بهتر بریم دار بارون میاد
ا. ت هوممم
یونگی بریم و دست ا. ت رو میگیر و میرن سمت عمارت جیمین
ا. ت میش ی لحظه وایسی (از بس خورد الان بالا میار)
یونگی باش و وایمیست
یونگی حالت خوبه
ا. ت هوم خوبم یونگی عا ببخشید ددی
یونگی تو الان منو ددی صدا کردی
ا. ت هوم ار دیگ خودت اون روز گفتی یونگی صدات نکنم ددی صدات کنم
یونگی اون روز دیگ چی بهت گفتم
ا. ت یادم نمیاد فقط این حرفتو یادم
یونگی باش عیبی ندار
۲۱.۱k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.