نظر پیلیززز
نظر پیلیززز
✪ستارگان عاشق✪
پارت③④
♠جسیکا♠
سه تاشون سریع اومدن تو.لوهان:چیشده؟ رفت سمت سهون.سوهو:حالت خوبه؟
سرمو به نشونه آره تکون دادم.دستمال بهم داد:اشکاتو پاک کن._ممنون.سهون:چرا وایستادی بدو بریم.لوهان:کجا؟ سهون:اون میدونه هیومین کجاس. دی او:واقعا؟ _کلید اون خونه تو خوابگاهه من میرم سریع میام.شماها هم کار مرخصیشو انجام بدین و آماده شین.سوهو:ممنون باشه مواظب باش. بدو بدو از بیمارستان اومدم بیرون.سوار بنزم شدم و گاز دادم.یه ربعه رسیدم.از ماشین پیاده شدم بدو بدو رفتم سمت خوابگاه.خانم چویی جلوم واستاد#کجا با این عجله جسیکا جانگ،همینجوری میری بیرون سر کلاس نمیای_خانم مدیر من قبل ساعت ده میام خوابگاهمون خواهش میکنم بزارین برم#خوب کجا _دنبال هیومین.از کنارش رد شدم.در اتاقو باز کردم.یوری:چیشده چقد عجله داری.در کشومو باز کردم _پیداش کردم,&چیو؟ اون کلید زاپاس از اون ویلارو دادم دستش._اگه اتفاقی برام افتاد اینو بده به سهون باشه؟ &داری چیکار میکنی؟ نمیدونم دلم چرا انقد دلم شور میزد .سوار ماشینم شدم.نفس عمیق کشیدم.باید یکم وقت تلف میکردم گوشیمو دراوردمو به شی وون پیام دادم(برای امشب شراب مرغوب میخوای حرف نداره طعمش عالیه)سریع جواب داد:(آره ممنون میشم) هه عوضی _(خیلی خوب پس شب با پیک برات میفرستم لطفا منتظر بمون و تا طعم اون شرابو نچشیدی کار به هیومین نداشته باش) $(باشه)
ماشینو روشن کردمو گاز دادم.فقط میخواستم تند برسم کلید تو دستم بود.سرعت ماشینم خیلی زیاد بود حالت تهوع گرفتم.به اونور خیابون نگاه کردم.یهو صدای بوق به روبروم نگاه کردم.یه تریلی بود.چشامو بستم.....
❤سویونگ❤
_منظورتون چیه من برای چی باید برم پیش اون هیولا؟ یونا:باید برید کمکشون اونا دارن میرن دنبال هیومین._خو به من چه؟ &بدون اون دختر تی آرا به هم میخوره تازه اون دوست ماست._باشه قبول با یکی دیگه میرم با اون نه &به فکر انتقامت باش سویونگ _ایییش. کت مشکیه براقمو برداشتم.گوشیمو تو جیب شلوار لیم فرو کردم.پوتین مشکیمو پام کردم.موهامو از پشت بستم._اگه پیداش کردین یه اس بدین.ته یون:من حالم خوب نیس همینجا میمونم.یونا:نترس سوهو هم میاد.ته یون:منظورت چیه؟ _شما دوتا چتونه چرا انقد باهم دعوا میکنید؟ ته یون:یونا جوابمو بده ,_هوووف یونا:فک کردی نمیدونم سوهو رو دوست داری. ته یون:چی؟
_یونا حالت خوبه؟ &آره خیلی خوبم ولی اشکای اونشب بکهیون خیلی آزارم داد.
_بکهیون؟ ته یون:درمورد چی حرف میزنی؟ &اون هنوز دوستت داره ولی تو جلوی اون سوهو رو بوسیدی. #اون مجازاتم بود ,گیج و منگ نگاشون میکردم.&هه اونشب تو راه خوابگاه مجازات بود؟ #اونشب؟ &خودتو به نفهمی نزن ته یون فک نمیکردم به خاطر اس ام از اون پسر متنفر بشی. #من واقعا چیزی نمیدونم.یونا از کنارم رد شد و رفت بیرون._یوناااا!!! ته یون هم مثل من گیج شده بود._جدی چیزی یادت نمیاد؟ #نه
از خوابگاه ؟ بیرون.به دور و ورم نگاه کردم یدفعه یکی دستمو گرفت.چانیول بود_ه...$وقت نداریم.بدو بدو رفتیم سمت پارکینگ._ماشین توعه؟ $نه برای سوهو رو قرض گرفتم.سوار پورشه مشکی شدم.نشست پشت فرمون_کجا میریم؟ $باید بریم کل هتلها و مهمونخونه هارو بگردیم._میشه بپرسم این پلیسا چیکار کردن؟ $بازجویی
_هه ببین آقاجون من باید تا ساعت ده خوابگاه باشم دلم نمیخواد نمره انظباطم گند بزنه به کارنامه هنریم$پس فک کردی برای چی با تو اومدم؟ اونا فک میکنن چون همو دوس داریم میتونیم شبو پیش هم بمونیم._چیییییییی؟$امشب خوابگاه نمیریم میریم یه هتلی چیزی._من پول همرام نیس$خسته نباشی دلاور من پول رزرو یه اتاق هتل درجه یکو دارم._تو چرا انقد بی فکری؟حتی به منم نگفتی.اون گوشی برای چیه پس؟مردم چه فکری میکنن؟$یه چیز بزرگ تو عمرم کشف کردم._چی؟$تنها آدم وراج تویه زمین بکهیون نیس توهم هستی._من چی میگم تو چی میگی،ایییش واقعا که.ماشینو نگه داشت.به دور و ورم نگاه کردم.جلوی یه ساختمون بزرگ چند طبقه بودیم.$بدو پیاده شو.دروباز کردمو بدو بدو رفتم دنبالش
#loverstars
✪ستارگان عاشق✪
پارت③④
♠جسیکا♠
سه تاشون سریع اومدن تو.لوهان:چیشده؟ رفت سمت سهون.سوهو:حالت خوبه؟
سرمو به نشونه آره تکون دادم.دستمال بهم داد:اشکاتو پاک کن._ممنون.سهون:چرا وایستادی بدو بریم.لوهان:کجا؟ سهون:اون میدونه هیومین کجاس. دی او:واقعا؟ _کلید اون خونه تو خوابگاهه من میرم سریع میام.شماها هم کار مرخصیشو انجام بدین و آماده شین.سوهو:ممنون باشه مواظب باش. بدو بدو از بیمارستان اومدم بیرون.سوار بنزم شدم و گاز دادم.یه ربعه رسیدم.از ماشین پیاده شدم بدو بدو رفتم سمت خوابگاه.خانم چویی جلوم واستاد#کجا با این عجله جسیکا جانگ،همینجوری میری بیرون سر کلاس نمیای_خانم مدیر من قبل ساعت ده میام خوابگاهمون خواهش میکنم بزارین برم#خوب کجا _دنبال هیومین.از کنارش رد شدم.در اتاقو باز کردم.یوری:چیشده چقد عجله داری.در کشومو باز کردم _پیداش کردم,&چیو؟ اون کلید زاپاس از اون ویلارو دادم دستش._اگه اتفاقی برام افتاد اینو بده به سهون باشه؟ &داری چیکار میکنی؟ نمیدونم دلم چرا انقد دلم شور میزد .سوار ماشینم شدم.نفس عمیق کشیدم.باید یکم وقت تلف میکردم گوشیمو دراوردمو به شی وون پیام دادم(برای امشب شراب مرغوب میخوای حرف نداره طعمش عالیه)سریع جواب داد:(آره ممنون میشم) هه عوضی _(خیلی خوب پس شب با پیک برات میفرستم لطفا منتظر بمون و تا طعم اون شرابو نچشیدی کار به هیومین نداشته باش) $(باشه)
ماشینو روشن کردمو گاز دادم.فقط میخواستم تند برسم کلید تو دستم بود.سرعت ماشینم خیلی زیاد بود حالت تهوع گرفتم.به اونور خیابون نگاه کردم.یهو صدای بوق به روبروم نگاه کردم.یه تریلی بود.چشامو بستم.....
❤سویونگ❤
_منظورتون چیه من برای چی باید برم پیش اون هیولا؟ یونا:باید برید کمکشون اونا دارن میرن دنبال هیومین._خو به من چه؟ &بدون اون دختر تی آرا به هم میخوره تازه اون دوست ماست._باشه قبول با یکی دیگه میرم با اون نه &به فکر انتقامت باش سویونگ _ایییش. کت مشکیه براقمو برداشتم.گوشیمو تو جیب شلوار لیم فرو کردم.پوتین مشکیمو پام کردم.موهامو از پشت بستم._اگه پیداش کردین یه اس بدین.ته یون:من حالم خوب نیس همینجا میمونم.یونا:نترس سوهو هم میاد.ته یون:منظورت چیه؟ _شما دوتا چتونه چرا انقد باهم دعوا میکنید؟ ته یون:یونا جوابمو بده ,_هوووف یونا:فک کردی نمیدونم سوهو رو دوست داری. ته یون:چی؟
_یونا حالت خوبه؟ &آره خیلی خوبم ولی اشکای اونشب بکهیون خیلی آزارم داد.
_بکهیون؟ ته یون:درمورد چی حرف میزنی؟ &اون هنوز دوستت داره ولی تو جلوی اون سوهو رو بوسیدی. #اون مجازاتم بود ,گیج و منگ نگاشون میکردم.&هه اونشب تو راه خوابگاه مجازات بود؟ #اونشب؟ &خودتو به نفهمی نزن ته یون فک نمیکردم به خاطر اس ام از اون پسر متنفر بشی. #من واقعا چیزی نمیدونم.یونا از کنارم رد شد و رفت بیرون._یوناااا!!! ته یون هم مثل من گیج شده بود._جدی چیزی یادت نمیاد؟ #نه
از خوابگاه ؟ بیرون.به دور و ورم نگاه کردم یدفعه یکی دستمو گرفت.چانیول بود_ه...$وقت نداریم.بدو بدو رفتیم سمت پارکینگ._ماشین توعه؟ $نه برای سوهو رو قرض گرفتم.سوار پورشه مشکی شدم.نشست پشت فرمون_کجا میریم؟ $باید بریم کل هتلها و مهمونخونه هارو بگردیم._میشه بپرسم این پلیسا چیکار کردن؟ $بازجویی
_هه ببین آقاجون من باید تا ساعت ده خوابگاه باشم دلم نمیخواد نمره انظباطم گند بزنه به کارنامه هنریم$پس فک کردی برای چی با تو اومدم؟ اونا فک میکنن چون همو دوس داریم میتونیم شبو پیش هم بمونیم._چیییییییی؟$امشب خوابگاه نمیریم میریم یه هتلی چیزی._من پول همرام نیس$خسته نباشی دلاور من پول رزرو یه اتاق هتل درجه یکو دارم._تو چرا انقد بی فکری؟حتی به منم نگفتی.اون گوشی برای چیه پس؟مردم چه فکری میکنن؟$یه چیز بزرگ تو عمرم کشف کردم._چی؟$تنها آدم وراج تویه زمین بکهیون نیس توهم هستی._من چی میگم تو چی میگی،ایییش واقعا که.ماشینو نگه داشت.به دور و ورم نگاه کردم.جلوی یه ساختمون بزرگ چند طبقه بودیم.$بدو پیاده شو.دروباز کردمو بدو بدو رفتم دنبالش
#loverstars
۶.۳k
۰۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.