^ــــ^
^ــــ^
❧ستارگان عاشق❧
پارت ➎➍
✧سهون✧
به دسته کلید تو دستم نگاه کردم.دی او داشت با پلیسه حرف میزد.لوهان:پلیسه میگه این کلیده تو دستش بوده.یوری ناراحت اون گوشه واستاده بود رفتم سمتش._ببخشید تو دوست صمیمیشی؟ سرشو تکون داد$آره .کلیدو نشونش دادم._میدونی برای کجاس؟ $نه ولی وقتی اومد این کلیدو برداشت و یه کلید کپ اونو داد به من گفت اگه اتفاقی برام افتاد حتما بدمش به تو._هیچ آدرسی...$نه نمیدونم.
حالا چطوری میتونم پیداش کنم؟
کریستال بدو بدو اومد.دی او اومد سمتم._کیونگسو چیشد؟ #اونا گفتن که میرن ببینن چندتا خونه به نامشن ولی من میگم شاید یه خونه ای داره که کسی خبر نداره.آخرین پیامکشم به شی وون بوده و میخواسته براشون مشروب بفرسته._خوب ما میتونیم بفهمیم که..#صبر کن جسیکا این حرفو برای اینکه وقت بخره به اون گفته با هیچ پیکی تماس نگرفته. _شاید بتونم از کریستال بپرسم صبر کن.رفتم سمتش
_ببخشید تو میدونی جسیکا چندتا خونه داره؟ *برای چی میپرسی _خواهش میکنم بهم بگو.کلیدو دادم بهش._میدونی برای کجاس؟ *آره یه خونه س خارج شهر،اون خونه عمومونه ولی کلیداشو دست جسی داد.جسیکا چندتا کلید زاپاس دیگه هم گرفت اما دلیلشو نمیدونستم.یکیشو داد به من ولی این دست تو چیکار میکنه؟_یکیشم دست شی وونه.*دزدیده شدن هیومین به خواهر من ربطی نداره. پلیس اومد پشتم:چرا ربط داره ایشون کلید خونشونو دادن به اونا.لطفا جاشو به ما نشون بدین.ضرری نداره.*اونجا خیلی دوره چندساعت راهه._خواهش میکنم. *گفتم خیلی دوره شاید شب برسیم اونجا
_من فقط هرطوری شده میخوام هیومینو ببینم. *پس اگه اونجا نبود لطفا بیخیال من و خواهرم بشید_باشه قبول.صدای پاشنه کفش اومد.برگشتم ته یون بود.ته یون:بزارید منم بیام.سوهو:برای چی؟
ته یون:اون دوست منم هست.تازه فک نکنم برای تو جایی باشه._آره هیونگ ما جای تو کریستالو میبریم.سوهو:خوب چرا جای من؟ جای لوهان ببرین. لوهان:مثل اینکه من بهترین دوستشم. سوهو:جای کیونگسو #ماشینه منه ها. سوهو:من لیدرتونم _ته یون سونبه لطفا سوهو رو با خودتون بیارید واقعا بدون اون ما هیچیم. ته یون:خودش ماشین داره _ماشینش دست چانیوله راستی یکی بهشون زنگ بزنه دیگه نگردن.*از کجا معلوم تو خونه عموی من باشن شاید اونا زودتر از ما پیدا کردنشون._خیله خوب بریم سریعتر.افسر کیم شماهاهم میاین دیگه؟ +آره شما برین تو ماشیناتون بزارین چندتا چیزو هماهنگ کنم.///
✮چانیول✮
چقد خجالتیه این بچه چندساعته یک کلمه هم حرف نزده.نمیدونستم یه بوسه کوچولو انقد تاثیر داره.به ساعتم نگاه کردم ساعت ۱۰ شب بود.کل هتلای سئول رو گشتیم ولی نبودن.عین چی خسته شده بودم.رفتم جلوی یه هتل نگه داشتم._بیا بریم.از ماشین پیاده شد.رفتم پیش اون مرده_یه اتاق میخواستم...به پولم نگاه کردم پول رزرو دوتا اتاقو نداشتم مجبورم امشبو یه جوری سر کنم.&کلید اتاق من..._امشبو یه جوری بگذرون منم خوشم نمیاد با تو تویه اتاق باشم.+آقا لطفا سریعتر برین اتاقتون میگم شامتونو براتون بفرستن.رفتم سمت آسانسور.پشت سرم اومد.نیم نگاهی بهش انداختم.داشت زیر لب غر غر میکرد.یهو از کوره در رفت:هوی پارک چانیول تو دیوونه شدی واقعا لقبت بهت میاد هی ویروس من عمرا اگه بتونم امشب تو اون اتاقی که تو هستی بمونم.حالا اونش به کنار مردم چی میگن آی عم وری وری رو شایعات حسااااس اصلا خوشم نمیاد همون مرده یه جوری نگاه میکرد تو حالا کلاه و عینک داری من چی؟
برای من که در میارن.رفتم سمتش موهاشو بهم ریختم.یه لگد زد به پام._آی دیوونه &دیوونه هه من دیوونه م؟ _خو الاغ پیشرفته اگه موهاتو بریزی رو صورتت که نمیشناسنت.حالا شاید اثر کرد از هیچی بهتره.در آسانسور باز شد.اومد حرف بزنه که جلوی دهنشو گرفتمو هلش دادم.در اتاقو باز کردم._تخته مال من.رو کاناپه بخواب. &چشاتم کور شده؟کاناپه کجا بود؟ به دور و برم نگاه کردم راس میگفت._خوب رو زمین... &یه کلمه ی دیگه حرف بزنی جفت پا میام تو دهنت.در اتاقو زدن,درو باز کردم به به غذا رو اورده بودن.سویونگ رو تخت نشسته بود.مرده از بس نگام کرد قورتم داد._چیزی میخوای بگی؟ *شما دوتا باهم قرار میزارید؟ دوتامون گفتیم:نههه 'مرده خندید*خوب پس الان تویه اتاق تو هتل چیکار میکنید؟ _ببین راستش ما ...باور نمیکنی که چیکار کنم دهن والا مقامتو ببندی؟ *پول _ندارم *آخه چطور یه آیدل مشهور و معروف پول نداره _یعنی الان همرام نیس *اون ماشینه _شرمنده برای سوهوعه کلمو میکنه.*پس منو ببخشید خبر داغیه که باید..._پس بیا باهم سلفی بگیریم ها؟ تو با من...وای!!! عکست تو اینستای من هوم؟ معروف میشی.*آخه چه ارزشی داره؟ _اینستای من چند میلیارد دلار می ارزه .به سویونگ نگاه کردم پوزخند زدو به مرده نگاه کرد.*باشه قبول.گوشیمو در اوردم و با مرده سلفی انداختم.گذاشتمش اینستا._خوب برو دیگه غذا از دهن افتاد.
❅هیو
❧ستارگان عاشق❧
پارت ➎➍
✧سهون✧
به دسته کلید تو دستم نگاه کردم.دی او داشت با پلیسه حرف میزد.لوهان:پلیسه میگه این کلیده تو دستش بوده.یوری ناراحت اون گوشه واستاده بود رفتم سمتش._ببخشید تو دوست صمیمیشی؟ سرشو تکون داد$آره .کلیدو نشونش دادم._میدونی برای کجاس؟ $نه ولی وقتی اومد این کلیدو برداشت و یه کلید کپ اونو داد به من گفت اگه اتفاقی برام افتاد حتما بدمش به تو._هیچ آدرسی...$نه نمیدونم.
حالا چطوری میتونم پیداش کنم؟
کریستال بدو بدو اومد.دی او اومد سمتم._کیونگسو چیشد؟ #اونا گفتن که میرن ببینن چندتا خونه به نامشن ولی من میگم شاید یه خونه ای داره که کسی خبر نداره.آخرین پیامکشم به شی وون بوده و میخواسته براشون مشروب بفرسته._خوب ما میتونیم بفهمیم که..#صبر کن جسیکا این حرفو برای اینکه وقت بخره به اون گفته با هیچ پیکی تماس نگرفته. _شاید بتونم از کریستال بپرسم صبر کن.رفتم سمتش
_ببخشید تو میدونی جسیکا چندتا خونه داره؟ *برای چی میپرسی _خواهش میکنم بهم بگو.کلیدو دادم بهش._میدونی برای کجاس؟ *آره یه خونه س خارج شهر،اون خونه عمومونه ولی کلیداشو دست جسی داد.جسیکا چندتا کلید زاپاس دیگه هم گرفت اما دلیلشو نمیدونستم.یکیشو داد به من ولی این دست تو چیکار میکنه؟_یکیشم دست شی وونه.*دزدیده شدن هیومین به خواهر من ربطی نداره. پلیس اومد پشتم:چرا ربط داره ایشون کلید خونشونو دادن به اونا.لطفا جاشو به ما نشون بدین.ضرری نداره.*اونجا خیلی دوره چندساعت راهه._خواهش میکنم. *گفتم خیلی دوره شاید شب برسیم اونجا
_من فقط هرطوری شده میخوام هیومینو ببینم. *پس اگه اونجا نبود لطفا بیخیال من و خواهرم بشید_باشه قبول.صدای پاشنه کفش اومد.برگشتم ته یون بود.ته یون:بزارید منم بیام.سوهو:برای چی؟
ته یون:اون دوست منم هست.تازه فک نکنم برای تو جایی باشه._آره هیونگ ما جای تو کریستالو میبریم.سوهو:خوب چرا جای من؟ جای لوهان ببرین. لوهان:مثل اینکه من بهترین دوستشم. سوهو:جای کیونگسو #ماشینه منه ها. سوهو:من لیدرتونم _ته یون سونبه لطفا سوهو رو با خودتون بیارید واقعا بدون اون ما هیچیم. ته یون:خودش ماشین داره _ماشینش دست چانیوله راستی یکی بهشون زنگ بزنه دیگه نگردن.*از کجا معلوم تو خونه عموی من باشن شاید اونا زودتر از ما پیدا کردنشون._خیله خوب بریم سریعتر.افسر کیم شماهاهم میاین دیگه؟ +آره شما برین تو ماشیناتون بزارین چندتا چیزو هماهنگ کنم.///
✮چانیول✮
چقد خجالتیه این بچه چندساعته یک کلمه هم حرف نزده.نمیدونستم یه بوسه کوچولو انقد تاثیر داره.به ساعتم نگاه کردم ساعت ۱۰ شب بود.کل هتلای سئول رو گشتیم ولی نبودن.عین چی خسته شده بودم.رفتم جلوی یه هتل نگه داشتم._بیا بریم.از ماشین پیاده شد.رفتم پیش اون مرده_یه اتاق میخواستم...به پولم نگاه کردم پول رزرو دوتا اتاقو نداشتم مجبورم امشبو یه جوری سر کنم.&کلید اتاق من..._امشبو یه جوری بگذرون منم خوشم نمیاد با تو تویه اتاق باشم.+آقا لطفا سریعتر برین اتاقتون میگم شامتونو براتون بفرستن.رفتم سمت آسانسور.پشت سرم اومد.نیم نگاهی بهش انداختم.داشت زیر لب غر غر میکرد.یهو از کوره در رفت:هوی پارک چانیول تو دیوونه شدی واقعا لقبت بهت میاد هی ویروس من عمرا اگه بتونم امشب تو اون اتاقی که تو هستی بمونم.حالا اونش به کنار مردم چی میگن آی عم وری وری رو شایعات حسااااس اصلا خوشم نمیاد همون مرده یه جوری نگاه میکرد تو حالا کلاه و عینک داری من چی؟
برای من که در میارن.رفتم سمتش موهاشو بهم ریختم.یه لگد زد به پام._آی دیوونه &دیوونه هه من دیوونه م؟ _خو الاغ پیشرفته اگه موهاتو بریزی رو صورتت که نمیشناسنت.حالا شاید اثر کرد از هیچی بهتره.در آسانسور باز شد.اومد حرف بزنه که جلوی دهنشو گرفتمو هلش دادم.در اتاقو باز کردم._تخته مال من.رو کاناپه بخواب. &چشاتم کور شده؟کاناپه کجا بود؟ به دور و برم نگاه کردم راس میگفت._خوب رو زمین... &یه کلمه ی دیگه حرف بزنی جفت پا میام تو دهنت.در اتاقو زدن,درو باز کردم به به غذا رو اورده بودن.سویونگ رو تخت نشسته بود.مرده از بس نگام کرد قورتم داد._چیزی میخوای بگی؟ *شما دوتا باهم قرار میزارید؟ دوتامون گفتیم:نههه 'مرده خندید*خوب پس الان تویه اتاق تو هتل چیکار میکنید؟ _ببین راستش ما ...باور نمیکنی که چیکار کنم دهن والا مقامتو ببندی؟ *پول _ندارم *آخه چطور یه آیدل مشهور و معروف پول نداره _یعنی الان همرام نیس *اون ماشینه _شرمنده برای سوهوعه کلمو میکنه.*پس منو ببخشید خبر داغیه که باید..._پس بیا باهم سلفی بگیریم ها؟ تو با من...وای!!! عکست تو اینستای من هوم؟ معروف میشی.*آخه چه ارزشی داره؟ _اینستای من چند میلیارد دلار می ارزه .به سویونگ نگاه کردم پوزخند زدو به مرده نگاه کرد.*باشه قبول.گوشیمو در اوردم و با مرده سلفی انداختم.گذاشتمش اینستا._خوب برو دیگه غذا از دهن افتاد.
❅هیو
۸.۶k
۰۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.