در اغوش شیطان
#در_اغوش_شیطان
پارت 1
کنترل tv دستم بود و داشتم ب شبکه نگاه میکردم
سیانا واقعا در اون کت و شلوار زیبا بود
مجری خبری شدن هم خوب شغلیه ها
محو سیانا بودم که گوشیم زنگ خورد
با دیدن اسم اون عجوزه حس بدی بهم دست داد
واقعا که چطور روش میشه بهم زنگ بزنه؟
اونی که فقط از مادر بودن اسمشو داشته
با انزجار به صفحه گوشی نگاه کردم مطمعن بودم اگه الان جوابشو ندم صد در صد تا فردا راحتم نمیذاره و مدام زنگ میزنه
پس گوشی رو برداشتم و جواب دادم
( علامت شارلوت + علامت مامانش _ )
_ چرا جواب گوشیتو نمیدی ها؟
+ به خودم مربوطه! باهام چیکار داری؟
_ دختره خیر سر حالا ببینم میتونی پول بزنی به حسابم؟
+ چرا من؟ از یکی از اون دوست پسرات پول بگیر!
+ خفه شو خجالت نمیکشی نگاه کن دختر بزرگ کردم واقعا که
_ من خفه شم؟ نظرت چیه خودت خفه شی! و باورم نمیشه اینقدر رو داری که میگی من بزرگت کردم تو منو بزرگ نکردی و منو بچه خودت ندون تو فقط ی ه..ر.. ز..ه بدبختی فهمیدی یا ی جوری دیگه بهت بگم
اعصابم خورد شده بود تا قبل از اینکه ی ی زر دیگه بزنه گوشی رو قطع کردم باورم نمیشه خودشو مادر حساب میکنه
سرم بد جور درد میکرد tv رو خاموش کردم و پا شدم رفتم به اشپزخانه و دوتا قرص خواب خوردم
رفتم توی اتاقم و روی تختم دراز کشیدم
حالم از همه چی بهم میخوره از همه چی
کم کم چشمام گرم شد و به خواب رفتم
پارت 1
کنترل tv دستم بود و داشتم ب شبکه نگاه میکردم
سیانا واقعا در اون کت و شلوار زیبا بود
مجری خبری شدن هم خوب شغلیه ها
محو سیانا بودم که گوشیم زنگ خورد
با دیدن اسم اون عجوزه حس بدی بهم دست داد
واقعا که چطور روش میشه بهم زنگ بزنه؟
اونی که فقط از مادر بودن اسمشو داشته
با انزجار به صفحه گوشی نگاه کردم مطمعن بودم اگه الان جوابشو ندم صد در صد تا فردا راحتم نمیذاره و مدام زنگ میزنه
پس گوشی رو برداشتم و جواب دادم
( علامت شارلوت + علامت مامانش _ )
_ چرا جواب گوشیتو نمیدی ها؟
+ به خودم مربوطه! باهام چیکار داری؟
_ دختره خیر سر حالا ببینم میتونی پول بزنی به حسابم؟
+ چرا من؟ از یکی از اون دوست پسرات پول بگیر!
+ خفه شو خجالت نمیکشی نگاه کن دختر بزرگ کردم واقعا که
_ من خفه شم؟ نظرت چیه خودت خفه شی! و باورم نمیشه اینقدر رو داری که میگی من بزرگت کردم تو منو بزرگ نکردی و منو بچه خودت ندون تو فقط ی ه..ر.. ز..ه بدبختی فهمیدی یا ی جوری دیگه بهت بگم
اعصابم خورد شده بود تا قبل از اینکه ی ی زر دیگه بزنه گوشی رو قطع کردم باورم نمیشه خودشو مادر حساب میکنه
سرم بد جور درد میکرد tv رو خاموش کردم و پا شدم رفتم به اشپزخانه و دوتا قرص خواب خوردم
رفتم توی اتاقم و روی تختم دراز کشیدم
حالم از همه چی بهم میخوره از همه چی
کم کم چشمام گرم شد و به خواب رفتم
۲.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.