نیم ساعت پیشخدا را دیدم

‌نیم ساعت پیش،خدا را دیدم
قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت ...
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد،
آواز که خواند تازه فهمیدم،پدرم را با او اشتباهی گرفته ام ...!

- حسین پناهی
دیدگاه ها (۱)

فعلن بچ ها ی مدت بای

ترک کردن فقط اونجاش که از هزار جا بلاکش میکنی ولی منتظری دوب...

کامنت بیاین یکم بحرفیم حوصلمون پوکید

هیچوقت حال نکردم مث بقیه باشم

Part ¹³¹ا.ت ویو:دست از نگاه کردن کشیدم و دوباره در افکار خود...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

P¹¹ویو تینا از خواب با صدای دوش حمام بیدار شدم - آه دوباره ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط