سفر به پاریس
سفر به پاریس
پارت:⁴
ویو جین«وقتی دیدیم از خواب بیدار نمیشن منم گفتم برم سرشون کرم بریزم عالی میشه اول رفتم سراغ ته که سر اون کرم بریزم در باز کردم تا وارد اتاق شدم با چیزی که دیدم پشمام ریخته بود یعنی چی امکان نداره فاخ یعنی چی میگفتم دیشب یه صدا هایی میومد با چیزی که دیدم از کاری که میخواستم بکنم منصرف شدم که با خودم گفتم برم پیش ایون تا ببینم حالش چطوره بیدار شده یا نه رفتم سمت اتاق در اتاق رو که باز کردم دیدم ایون حالش بد شده سریع رفتم سمتش برآید استایل بغلش کردم و بردمش از اتاق بیرون رفتم سمت کاناپه و رو کاناپه نشوندمش رفتم سمت آشپز خونه و جعبه کمک های اولیه و برداشتم و یه قرص از داخلش برداشتم،یه لیوان آب هم پر کردم و بردم واسش بهش دادم و خورد....
ویو جونگکوک«از خواب بیدار شدم لباسم و تنم کردم لینا رو هم از خواب بیدار کردم با هم رفتیم بیرون که دیدم ایون روی ماناپس و حالش بده با دو رفتم پیش جین و ایون
کوک: ایون چش شده؟ با داد*
جین: نمیدونم یهو حالش بد شد
کوک: یعنی چی
لینا: کوک بسه الان که حالش خوبه
نامجون با صدای کوک از خواب بیدار میشه و با دو از اتاق خارج میشه بدون اینکه به وضعیتش برسه*
نامجون: چه خبره چرا خونه رو گذاشتین رو سرتوننن
لینا: نمیدونم اوپا مثل اینکه ایون حالش بد شده بوده بعد الان کوک عصبیه
نامجون: خو الدنگا به جا اینکه وایسین داد و بیداد کنین پاشین ببرینش دکتر خوووو
ایون: به خدا چیزیم نیست
فقط ویار کردم همین
کوک: نونا الان حالت خوبه؟
ایون: اره
بیاین بقیه رو هم بیدار کنین بریم صبحونه بخوریم
چند مین بعد....
جین: همه هستیم دیگه؟
نامجون: آره
جین: پس شروع کنین....
ایون: دخترا بیاین بعد بریم بازار
مینهو: تنها
ایون: آره پسرا هم برن یه جا دیگه بعد میگیم بیان دنبالمون
مینهم: اوکیه
فلش بک چندمین بعد زمان آماده شدنشون برای رفتن به بیرون
ویو ایون« همه مون آماده شدیم و رفتیم بیرون رفتیم سمت یه پاساژ لباس فروشی برای بچه ها یه خورده خرید کردیم که متوجه شدیم مینهو نیستش
زنگ به مینهو زدیم ولی جواب نمیداد کلی نگران شده بودیم ک یه غریبه گوشیش و جواب داد و شروع کرد به تهدید کردن و بعد قطع کرد
همه ترسیده بودیم که زنگ به جین زدم جین جواب نمیداد برا همین زنگ جیمین زدیم
سوا: الو جیمین کجایین
جیمین: عام خوب با بچه ها اومدیم رستوران
سوا: مینهو رو دزدیدن
جیمین: چی؟ یعنی چی؟ واتتتت
سوا: بیاین به این آدرس:
ویو جیمین« وقتی بهم گفتن مینهو رو دزدیدن پشمام ریخته بود تا اسم مینهو رو آوردم شوگا پرسید که چیشدع تا قطع کردم کلی سوال پیام کرد منم بهش گفتم خیلی عصبی بود خیلی سریع پاشد رفت ماهم پشت سرش راه افتادیم وقتی رسیدیم.....
شرایط پارت بعد۱۰تا لایکه:)
پارت:⁴
ویو جین«وقتی دیدیم از خواب بیدار نمیشن منم گفتم برم سرشون کرم بریزم عالی میشه اول رفتم سراغ ته که سر اون کرم بریزم در باز کردم تا وارد اتاق شدم با چیزی که دیدم پشمام ریخته بود یعنی چی امکان نداره فاخ یعنی چی میگفتم دیشب یه صدا هایی میومد با چیزی که دیدم از کاری که میخواستم بکنم منصرف شدم که با خودم گفتم برم پیش ایون تا ببینم حالش چطوره بیدار شده یا نه رفتم سمت اتاق در اتاق رو که باز کردم دیدم ایون حالش بد شده سریع رفتم سمتش برآید استایل بغلش کردم و بردمش از اتاق بیرون رفتم سمت کاناپه و رو کاناپه نشوندمش رفتم سمت آشپز خونه و جعبه کمک های اولیه و برداشتم و یه قرص از داخلش برداشتم،یه لیوان آب هم پر کردم و بردم واسش بهش دادم و خورد....
ویو جونگکوک«از خواب بیدار شدم لباسم و تنم کردم لینا رو هم از خواب بیدار کردم با هم رفتیم بیرون که دیدم ایون روی ماناپس و حالش بده با دو رفتم پیش جین و ایون
کوک: ایون چش شده؟ با داد*
جین: نمیدونم یهو حالش بد شد
کوک: یعنی چی
لینا: کوک بسه الان که حالش خوبه
نامجون با صدای کوک از خواب بیدار میشه و با دو از اتاق خارج میشه بدون اینکه به وضعیتش برسه*
نامجون: چه خبره چرا خونه رو گذاشتین رو سرتوننن
لینا: نمیدونم اوپا مثل اینکه ایون حالش بد شده بوده بعد الان کوک عصبیه
نامجون: خو الدنگا به جا اینکه وایسین داد و بیداد کنین پاشین ببرینش دکتر خوووو
ایون: به خدا چیزیم نیست
فقط ویار کردم همین
کوک: نونا الان حالت خوبه؟
ایون: اره
بیاین بقیه رو هم بیدار کنین بریم صبحونه بخوریم
چند مین بعد....
جین: همه هستیم دیگه؟
نامجون: آره
جین: پس شروع کنین....
ایون: دخترا بیاین بعد بریم بازار
مینهو: تنها
ایون: آره پسرا هم برن یه جا دیگه بعد میگیم بیان دنبالمون
مینهم: اوکیه
فلش بک چندمین بعد زمان آماده شدنشون برای رفتن به بیرون
ویو ایون« همه مون آماده شدیم و رفتیم بیرون رفتیم سمت یه پاساژ لباس فروشی برای بچه ها یه خورده خرید کردیم که متوجه شدیم مینهو نیستش
زنگ به مینهو زدیم ولی جواب نمیداد کلی نگران شده بودیم ک یه غریبه گوشیش و جواب داد و شروع کرد به تهدید کردن و بعد قطع کرد
همه ترسیده بودیم که زنگ به جین زدم جین جواب نمیداد برا همین زنگ جیمین زدیم
سوا: الو جیمین کجایین
جیمین: عام خوب با بچه ها اومدیم رستوران
سوا: مینهو رو دزدیدن
جیمین: چی؟ یعنی چی؟ واتتتت
سوا: بیاین به این آدرس:
ویو جیمین« وقتی بهم گفتن مینهو رو دزدیدن پشمام ریخته بود تا اسم مینهو رو آوردم شوگا پرسید که چیشدع تا قطع کردم کلی سوال پیام کرد منم بهش گفتم خیلی عصبی بود خیلی سریع پاشد رفت ماهم پشت سرش راه افتادیم وقتی رسیدیم.....
شرایط پارت بعد۱۰تا لایکه:)
۳.۸k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.