شبیه شعله ی عشقی نجیب و پنهانی

شبیه شعله ی عشقی نجیب و پنهانی
به پشت سایه و ابری ،ولی درخشانی

تمام هستی من در بهار پر پر شد
به زخم کهنه ی قلبم فقط تو درمانی

کنار پنجره آهسته اشک میریزم
عبور میکنم از لحظه های توفانی

دلم پرنده ی زخمی است پشت میله ی تنگ
که سنگ میخورد از هر کسی به آسانی

ببخش اگر همه جای دلم ترک دارد
ویا که سوخته از فتنه های انسانی

بخوان که از تو شنیدن برای من خوبست
بگو طلوع امیدم ،تو شعر بارانی

بسوی گنبد سبزت مرا بخوان ای خوب
دلم هوای تو دارد هوای عرفانی

کنار گنبد سبزت نماز خواهم خواند
کنار این غزل و یک دعای طولانی

نوید صبح ظهورت همیشه پا برجاست
بیا که زخمی غم را کمی بخندانی
دیدگاه ها (۱)

آقا سلام ، باز منم،خاک پایتان ...دیوانه ای که لک زده قلبش بر...

رژیم پادشاهی در ایران پوک شده بود!! ۲۶ دی ۱۳۵۷: خروج بی‌بازگ...

دیدن روی شما کاش میسّر می شد شام هجران شما کاش که آخر می شد...

خدارو شکر که همیشه/فقیر کوی کریمیمسائل لطف و عطای/حضرت عبدال...

𝘗1

---Royal Veil — Part 8: سایهٔ سلطنتصبح زود، قصر سرد و سنگین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط